خلاصه داستان: «افسانه زانگهای» داستان پسر منجم سلطنتی، کوای دو، را روایت میکند. او که سراسر وجودش را انتقام فرا گرفته، یک دهه از عمرش را صرف پرورش مهارتهایش میکند. با نام زانگهای، راهی پایتخت میشود تا حقیقت را کشف کند، انتقام خانوادهاش را بگیرد و عدالت را برقرار سازد.
خلاصه داستان: دوکجا (آن هیو سوپ) یک کارمند اداری معمولی بود که تنها علاقه اش خواندن رمان وب مورد علاقه اش “سه راه برای زنده ماندن در آخرالزمان” است، اما وقتی رمان ناگهان به واقعیت تبدیل می شود، او تنها کسی است که می داند دنیا قرار است چگونه به پایان برسد. از این رو دوکجا از آگاهی خود استفاده می کند تا مسیر داستان و جهان را همانطور که می داند تغییر دهد. در این مسیر یو جون هیوک (لی مین هو) نیز که فردی کاریزماتیک و با قدرت ویژه (او توانایی ویژهای دارد که پس از مرگ دوباره زنده میشود) است، به او در این مسیر کمک میکند. کیم دوک جا و یو جونگ هیوک سفری حماسی را برای نجات جهان آغاز میکنند.
خلاصه داستان: جین، بزرگترین عضو گروه بیتیاس، به محض اتمام دوره سربازی برنامه با بالا رفتن از کوه هالاسان را شروع میکند و در طی برنامه فعالیت و ماموریتهای مختلفی را انجام میدهد…
خلاصه داستان: داستان در سلسله تانگ اتفاق می افتد. قهرمان ما آخرین عضو بازمانده از خانواده ژنرال لین گوانگ یوان است که تمام خانواده توسط شی هوو، ژنرال ارشد، بی رحمانه، به قتل رسیدند. پسر کوچک (آینده چن فی یو) دختر جوان بی جانی را به نام (سونگ یی رن) پیدا میکند و آنها خانواده ی یکدیگر می شنوند. آنها با هویتی دیگر به شهر وی می روند و بعدها وارد اردوگاه نظامی می شوند. بعد از گذشت هشت سال، آنها ماموریت پیدا میکنند تا یک مهمان نجیب زاده را به چانگ آن برگردانند. او چهارمین شاهزاده خانم تانگ است که مجبور به یک ازدواج سیاسی با رهبر یک قبیله برای برقراری صلح شده بود. شوهرش مرده و اکنون او باید به قصر بازگردد. این فرصتی است برای قهرمان ما تا شایستگی اش را به شاهزاده خانم نشان دهد و وارد آکادمی معروف تانگ شود تا بتواند با نخبگان آموزش ببیند، زیرا او باید انتقام خانواده اش را بگیرد!
خلاصه داستان: در ویلای برفی، شیائو سه، مسافرخانه دار خسیسی که یک کت گران قیمت می پوشد اما توانایی نگهداری از مسافرخانه را ندارد، با لی ووجی، یکی از شاگردان قبیله لی که به تازگی وارد دنیای هنرهای رزمی شده، ملاقات میکند. این دو تصمیم می گیرند با هم در دنیای هنرهای رزمی سیر کنند. در سفر خود، از طریق یک سری از سوء تفاهمات سرنوشت ساز، آنها با ووکسین، رئیس جوان تیانوای آشنا می شوند و…
خلاصه داستان: درمورد دختری به اسم شیالینگه که بعد از رخ دادن حادثه ای که تنها بازمانده اش محسوب میشه میفهمه نفرین شده و باید از همون جایی که این حادثه یعنی خیابون راکشاسا شروع شده برای نجات جونش وارد بازی خطرناکی بشه
خلاصه داستان: تحت رهبری جنگیزخان ارتش مغول بعد از شکست سلسله چین به سمت جنوب میره تا سلسله سونگ رو از بین ببره و جامعه هنرهای رزمی دشت های مرکزی مثل گوجینگ که مظهر جوانمردین افراد دنیای رزمی رو گردهم میارن تا از کشور و مردم دربرابر این هجوم دفاع کنن
خلاصه داستان: در یکی از روزهای عادی، فردی با شرکت راهآهن ملی ژاپن تماس میگیرد و تهدید میکند که در قطار سریعالسیر شینکانسن هیکاری ۱۰۹، بمبی کار گذاشته که در صورت کاهش سرعت قطار به زیر ۸۰ کیلومتر در ساعت، منفجر خواهد شد. او برای اثبات جدیت خود، بمبی مشابه را در یک قطار باری منفجر میکند. اکنون، با بیش از ۱۵۰۰ مسافر در خطر از جمله یک زن باردار، پلیس، راننده قطار و مسئول کنترل کوراموچی باید راهی برای خنثیسازی و نجات جان مسافران پیدا کنند.
خلاصه داستان: جیانگ شو بازرگان و دوست پزشکش شین یی هنگ، خانه های ارواح را برای فروش مجدد آنها خریداری می کنند. با این حال، اتفاقات ترسناکی شروع می شود و به نظر می رسد که هر خانه بخشی از یک معمای بزرگتر است. جیانگ شو، یی هنگ و پلیس یوان مو کینگ سعی در حل این معما دارند و …
خلاصه داستان: دو برادر دوقلو که در بدو تولد از یکدیگر جدا میشوند و به آنها هنرهای رزمی عالی آموزش داده میشود. آنها که برای انتقام گرفتن از یکدیگر بزرگ شدهاند پس از پیدا کردن همدیگر تبدیل به دوست های خوبی میشوند و با یکدیگر عهد میبندند که به دنبال هویت واقعی خود بگردنند…