خلاصه داستان: مین سو یا سگ خود “رونی” زندگی میکند. او قصد دارد با نامزدش ازدواج کند اما موقعیتی غیرمنتظره باعث می شود تا به ناچار سگش را واگذار کند. او به همراه جین گوک سفری را برای یافتن یک سرپرست برای “رونی” آغاز می کنند…
خلاصه داستان: “کیم مو می” آرزوی سلبریتی شدن داشته اما اکنون یک کارمند اداری معمولی است که از ظاهر خود رضایت ندارد. او با زدن یک نقاب و پخش آنلاین توجهات زیادی جلب می کند و از این بابت احساس رضایت دارد. همکار او “جو اوه نام” نیز خود را زشت می پندارد؛ وقتی او متوجه می شود دختر نقاب دار همان “کیم مو می” است، عاشق و درگیر اتفاقی غیرمنتظره با او می شود…
خلاصه داستان: یو می ران یک وکیل تازه کار در یک موسسه حقوقی است؛ موسسه ای که بیشتر با صنعت فیلم و سرگرمی کار می کند. او به روابط عاشقانه علاقه ای ندارد و از کم آوردن جلوی مردها نیز متنفر است. از طرفی نام کانگ هو بازیگر محبوب در فیلم های رمانتیک است که به زنان بی اعتمادی عمیقی دارد. برخورد این دو آنها را وارد یک جنگ عاشقانه می کند…
خلاصه داستان: یک زوج متاهلی که توافق نامه طلاق دریافت کردند در یک تصادف خاطرات خود را از دست می دهند. با فراموشی، آنها دوباره عاشق می شوند، بنابراین خانواده های آنها سعی می کنند خاطرات خود را بازسازی کنند تا طلاق نهایی شود.
خلاصه داستان: کیم بک دو در گذشته به عنوان اعجوبه کشتی سنتی کره شناخته می شد. اما اکنون به بازنشستگی از ورزش فکر می کند؛ تا اینکه با دوست دوران کودکی خود اوه یو کیونگ آشنا می شود…
خلاصه داستان: هوانگ یو ره بازیگر محبوبی است که پس از مهاجرت به یک جزیره و ازدواج با فردی پولدار به نام جاناتان، اعلام بازنشستگی می کند؛ اما خیلی زود دلش برای دنیای بازیگری تنگ می شود و خود را یک زندانی در خانه ای پر زرق و برق میبیند. هوانگ یو ره می خواهد زندگی قبلی خود را بازگرداند و برای کمک به کیم بوم وو روی می آورد. آنها نقشه ای می کشند تا جاناتان را بکشند…
خلاصه داستان: هان دو جین افسر پلیس در ایستگاه پلیس رودخانه هان است. او آدمی بداخلاق و در عین حال با انصاف است. همکار او لی چون سوک، شخصیتی کاملاً متضاد با هان دو جین دارد. دو نا هی و کیم جی سو نیز در ایستگاه پلیس کار می کنند. افسران آنجا برای محافظت از شهروندانی که برای لذت بردن از رودخانه هان و مناطق اطراف آن می آیند و جنایاتی که در آنجا اتفاق می افتد، کار می کنند…