خلاصه داستان: ویکیج یک مرد جوان خوش تیپ، ثروتمند و باهوش است که از بیماری پروسوپاگنوزیا رنج می برد، یعنی نمی تواند چهره ها را تشخیص دهد. به همین دلیل، او تصمیم می گیرد دستیاری را برای کمک به او در ارتباط با بقیه جهان استخدام کند.
خلاصه داستان: سریکاندا ،خواهر پاوینی عاشق نوپانای میشه و باوجود مخالفت پدرش باهمدیگه از خونه فرار میکنن. بعد از مدتی پاوینی خواهرش رو درحالیکه رنگ پریده و لاغر و افسرده است میبینه و درنهایت شاهد مرگ خواهرشه بعدها میفهمه مادر و خواهرشوهر سریکاندا باهاش رفتار خیلی بدی داشتن و برای انتقام مرگ خواهرش و همینطور مراقبت از خواهرزاده اش با نوپانای ازدواج میکنه و به خونه اشون میره...
خلاصه داستان: لو وی ژون یک منقد شراب است و رفتاری کاملا سرد و زورگو دارد ولی به دلیل حرفه ای بودن بهش احترام زیادی میزارن . یک بوسه تصادفی او را با یک دختر بدون حس چشایی روبرو میکند و ....
خلاصه داستان: شاگرد آشپزی لی نای می بیند که آشپزش در مسابقه به جیانگ جی شکست می خورد. در نتیجه سرآشپز 5 ستاره خود را از دست می دهد و مجبور می شود رستوران را ببندد. لی نای می خواهد از او انتقام بگیرد، غافل از اینکه قبلا با جیانگ جی دوست بوده است...
خلاصه داستان: اعضای بخش برنامه ریزی 3 گروه Gaofa Electronics با مسائل اداری و شخصی دست و پنجه نرم می کنند در حالی که نایب رئیس آنها برنامه ریزی می کند که تیم آنها را منحل کند.
خلاصه داستان: سال ها پیش، عاشقان جوان مین هوی و شین چی به دلیل سوء تفاهم از هم جدا شدند. او ناراحتی قلبی داشت. آنها دوباره در یک رویداد گرد هم می آیند و به عنوان حرفه ای های موفق عشق را دوباره زنده می کنند. اما آیا عشق دوباره شعله ور می شود یا شانس گذشته است؟
خلاصه داستان: علی رغم اینکه “سان ها”، “جو وون” و “هه جون” از نظر بیولوژیکی بهم ارتباطی ندارند اما پیوند بسیار نزدیکی با هم دارند و با هم بزرگ شدند. با این حال، پس از رسیدن به بزرگسالی، سان ها و هه جون به دنبال خانواده های بیولوژیکی خود رفتند. آنها پس از ده سال دوباره یکدیگر را ملاقات می کنند…
خلاصه داستان: داستان در مورد یک عشق مخفی بین دانش اموزان دبیرستان است اما با ورود "بیگانه ای " که تمام اسرار مدرسه را می آموزد و به گروهی از بچه های فوق العاده محبوب می پیوندد داستان پیچیده میشود ...
خلاصه داستان: این سریال دربارهی بازیگر نیمهوقت و ناامید یک برنامهی گفتوگو محور و یک تماشاچی مرد خونسرد است که از ناتوانی در تشخیص احساسات (الکسیتایمیا) رنج میبرد. این دو به هم نزدیک میشوند و به یکدیگر کمک میکنند تا زخمهایشان را التیام بخشند ولی…
خلاصه داستان: یک زن جوان علاقه خود را به یک همکلاسی نشان می دهد - اما رد می شود. اما زمانی که مهارت های بازی او توجه او را جلب می کند، عشق ممکن است هنوز راهی پیدا کند.