خلاصه داستان: این پنج نفر عادی ، که پس از دریافت پیوند عضو از موجودی که قبلاً قدرتمند بودند ، ابرقدرت های خود را توسعه دادند ، با روانی دیگری که نیز از طریق پیوند به دست آورد و قدرت خود را به دست آورد ، می جنگند.
خلاصه داستان: داستان سریال درباره جوانی به نام لینگ خو چونگ است که در خانواده استاد یوئه بو چون بزرگ شده است. بسیاری از شمشیرزنها و رزمیکارهای آن زمان به دنبال یافتن کتاب آموزش شمشیرزنی بی شیه (شمشیرزنی پیشرفته) بودند، کسی که آن را یاد میگرفت قدرتش تا حد شکستناپذیر شدن افزایش پیدا میکرد. رئیس گروه چینگ چنگ، یو تانگ خای هم به خاطر کینهای که نسبت به خانواده لین داشت و هم بخاطر اینکه این کتاب در اختیار این خانواده بود با طرح توطئه ای قصد از بین بردن این خانواده و بدست آوردن این کتاب را داشت که بدنبال اجرا این توطئه گروه چینگچنگ آقا و خانم لین را دستگیر میکند ولی پسرشان لین پینگ جی با کمک لینگخو چونگ و دختر استاد یوئه از دست آنها فرار میکند و …
خلاصه داستان: انیمیشن شکارچیان شیاطین کیپاپ دربارهی یک گروه دخترانه K‑Pop به نام هانتریکس است که در روز ستارههای موسیقی هستند و شبها به شکارچیان شیاطین تبدیل میشوند. آنها با استفاده از موسیقی، از دنیا در برابر نیروهای شیطانی محافظت میکنند، در حالی که رازهای شخصی و تهدیدهای فراطبیعی آنها را به چالش میکشند.
خلاصه داستان: بای لی دونگ جون، کوچیکترین پسر عمارت هو توی جن شی، از بچگی لجباز بود. تو شعر و ادبیات مهارت نداشت و دوست نداشت هنرهای رزمی یاد بگیره، ولی تو یه چیزی مهارت داشت، درست کردن شراب چون با یه یون، دوستی که تو سن کم به قتل رسید،به هم قول داده بودن که تبدیل به "خدای شراب" بشه.در نهایت به مکتب لی چانگ شنگ، رفت و شروع به یادگیری هنرهای رزمی کرد؛ و تو این روند، با یوئه یائو آشنا میشه و دوباره با یه یون که حالا اسمشو به یه دینگ ژه تغییر داده، متحد میشه و تحت تأثیر و تشویق اونا، بای لی دونگ جون شروع میکنه به اینکه دوباره خودش و مسئولیتهاش رو بشناسه. سالها بعد، یه دینگ ژه توسط بقیه برای راهاندازی جنگ علیه دشتهای مرکزی مورد استفاده قرار میگیره و بای لی دونگ جون گروهی از قهرمانها رو برای مقاومت علیهش رهبری میکنه. تو این شرایط هم بای لی دونگ جون تو مواجهه با بهترین دوستش، عقب نشینی نمیکنه. اون میخواد مردم عادی و حتی دوستش رو نجات بده
خلاصه داستان: «افسانه زانگهای» داستان پسر منجم سلطنتی، کوای دو، را روایت میکند. او که سراسر وجودش را انتقام فرا گرفته، یک دهه از عمرش را صرف پرورش مهارتهایش میکند. با نام زانگهای، راهی پایتخت میشود تا حقیقت را کشف کند، انتقام خانوادهاش را بگیرد و عدالت را برقرار سازد.
خلاصه داستان: جین، بزرگترین عضو گروه بیتیاس، به محض اتمام دوره سربازی برنامه با بالا رفتن از کوه هالاسان را شروع میکند و در طی برنامه فعالیت و ماموریتهای مختلفی را انجام میدهد…
خلاصه داستان: داستان در سلسله تانگ اتفاق می افتد. قهرمان ما آخرین عضو بازمانده از خانواده ژنرال لین گوانگ یوان است که تمام خانواده توسط شی هوو، ژنرال ارشد، بی رحمانه، به قتل رسیدند. پسر کوچک (آینده چن فی یو) دختر جوان بی جانی را به نام (سونگ یی رن) پیدا میکند و آنها خانواده ی یکدیگر می شنوند. آنها با هویتی دیگر به شهر وی می روند و بعدها وارد اردوگاه نظامی می شوند. بعد از گذشت هشت سال، آنها ماموریت پیدا میکنند تا یک مهمان نجیب زاده را به چانگ آن برگردانند. او چهارمین شاهزاده خانم تانگ است که مجبور به یک ازدواج سیاسی با رهبر یک قبیله برای برقراری صلح شده بود. شوهرش مرده و اکنون او باید به قصر بازگردد. این فرصتی است برای قهرمان ما تا شایستگی اش را به شاهزاده خانم نشان دهد و وارد آکادمی معروف تانگ شود تا بتواند با نخبگان آموزش ببیند، زیرا او باید انتقام خانواده اش را بگیرد!
خلاصه داستان: در ویلای برفی، شیائو سه، مسافرخانه دار خسیسی که یک کت گران قیمت می پوشد اما توانایی نگهداری از مسافرخانه را ندارد، با لی ووجی، یکی از شاگردان قبیله لی که به تازگی وارد دنیای هنرهای رزمی شده، ملاقات میکند. این دو تصمیم می گیرند با هم در دنیای هنرهای رزمی سیر کنند. در سفر خود، از طریق یک سری از سوء تفاهمات سرنوشت ساز، آنها با ووکسین، رئیس جوان تیانوای آشنا می شوند و…
خلاصه داستان: درمورد دختری به اسم شیالینگه که بعد از رخ دادن حادثه ای که تنها بازمانده اش محسوب میشه میفهمه نفرین شده و باید از همون جایی که این حادثه یعنی خیابون راکشاسا شروع شده برای نجات جونش وارد بازی خطرناکی بشه