خلاصه داستان: در کشمکش قدرت، شاهزاده کی جانشین ولیعهد را میکشد. زغالفروش، تیان آنیه، در این آشوب دوست و دشمن گرفتار میشود و گذشتهاش و راز مرگ ساکنان شهر لیانگ فاش میشود.
خلاصه داستان: کشیش مین چان با ورود یک مجرم سابق به کلیسایش دچار تردید میشود. پس از یک وحی الهی، او باور میکند که این فرد پسرش را ربوده و تصمیم میگیرد عدالت را اجرا کند. در همین حال، کارآگاهی که درگیر گذشته تلخش است، پرونده را دنبال کرده و به هر دوی آنها مشکوک میشود
خلاصه داستان: جون که زمانی مامور افسانه ای عضو NIS بود تصمیم می گیرد در یک ماموریت ساختگی مرگ خود را جعل کند تا با اینکار رویای واقعی خود که نویسندگی و وبتون است را دنبال کند…
خلاصه داستان: شن کین، دختر نخست وزیر، که نمی خواهد ابزاری برای حفظ موقعیت سیاسی پدرش باشد در شب ازدواجش، از موقعیت خواهر شی چی استفاده می کند تا شی چی را مجبور به تعویض چهره اش کند. شی چی پس از بیدار شدن متوجه می شود که چهره شن کین را به خود گرفته و در حال ازدواج با مردی است که سال ها پیش در نگاه اول عاشق او شده ولی…
خلاصه داستان: در سلسله مینگ، خانواده برجسته لو از یک شکست رنج می برند و به همین دلیل می خواهند با یک توافق ازدواج این بحران را حل کنند. شی ینیانگ باهوش و درونگرا برای این کار انتخاب میشود و ...
خلاصه داستان: بازیکن برنامه ای است که افراد باید خنده های خود را نگه دارند و سناریوهای مختلفی را پشت سر بگذارند. هر بار که یک بازیکن بخندد ، 10،000 وون از امتیازش کسر و با آب خیس می شود…
خلاصه داستان: حیات مردی است که زیر بار بدهی های پدر و مادرش قرار دارد. او که هیچ راهی برای بازپرداخت این بدهی های پیدا نمی کند، تصمیم می گیرد تا وارد دنیای آدم ربایی و جنایت شود. اما در همین ایام او یک دختر را از دست یک آدم ربای واقعی نجات می دهد. بعدا معلوم می شود که او وارث یک شرکت بسیار بزرگ است که بسیار مورد تهدید قرار می گیرد. برای همین پدر و مادرش تصمیم می گیرند تا حیات را برای محافظت از این دختر استخدام کنند و در ازای آن بدهی های حیات را پرداخت کنند …
خلاصه داستان: نسخه تایوانی سریال ( تو زیبایی ) محصول کره جنوبی است. درباره یه دختر که به جای برادر دوقلوش مجبور میشه وارد یه گروه موسیقی بشه و از طرفی نباید بزاره که بقیه بفهمن که اون دختره و…
خلاصه داستان: کیم سانگ نام بازیکن حرفه ای بیس بال است که به حومه شهر منتقل می شود تا هدایت یک تیم از بازیکنان ناشنوا و کم شنوا را به عهده بگیرد تا با اینکار از حواشی رسانه ای اخیرش جلوگیری کند. در ابتدا، کیم فکر میکند چگونه می تواند بیس بال را به گروهی از پسران آموزش دهد که نمی توانند بشنوند، اما کم کم به آنها باور پیدا میکند که می توانند بازی کنند. سپس تصمیم می گیرد که به آنها کمک کند…