خلاصه داستان: پس از طلاق والدین لین یو جینگ، او و پدرش به شهری جدید نقل مکان کردند، جایی که او در مدرسه جدیدشان با شن خوان معروف «بدخلق» همنشین شد. آنها با هم آشنا می شوند، از هم جدا می شوند و سپس در دانشگاه به هم می پیوندند.
خلاصه داستان: هیچ کدوم از کسانی که برای جین سانگ (کانگ جی هوان) کار میکنن دل خوشی ازش ندارن. در این میان رو دا (بک جین هه) تلاش میکنه تا اونو به آدمی بهتر تبدیل کنه اما یه روز وقتی خیلی از دستش عصبانی میشه آرزو میکنه که رییسش بمیره! وقتی “جین سانگ” با یه کامیون تصادف میکنه و میمیره کلی خودشو سرزنش میکنه که ای کاش همه اینها یه خواب باشه. روز بعد وقتی از خواب پامیشه میبینه همون روز قبل براش تکرار شده و تا رییسش رو از مردن نجات نده، نمیتونه جلوی تکرار این روز خاص رو بگیره…
خلاصه داستان: در دومین سال زندگی مشترک تاین و ساراوات، آنها با شرایط مختلفی روبرو می شوند که رابطه آنها را آزمایش می کند، از جمله مواردی که شامل مسئولیت های آنها به عنوان رهبران باشگاه تشویق و باشگاه موسیقی است.
خلاصه داستان: داستان یک قاضی زن آتشین لی جونگ جو که برای نشان دادن معصومیت برادر بزرگترش که قاب تجاوز و قتل بود ، می جنگد و در حالی که سعی در تبرئه خود داشت ، کشته شد.