خلاصه داستان: هان یون سئون (Lee Yo-Won) به عنوان بازپرس در کمیسیون حقوق بشر فعالیت میکند. مبنای فعالیت های او تنها براساس حقیقت است به همین خاطر همه فکر میکنند که او حس هم دردی با هیچکس ندارد. وی رازی در زندگی خود دارد که نمیتواند به هیچکس بگوید.
از طرفی بائه تانگ هائه (Choi Gwi-Hwa) که یک فرد پرهیزگار در حل پرونده هاست. او در گذشته یک دادستان بوده و اکنون به عنوان بازپرس به کمیسیون حقوق بشر منتقل شده است.
هان یون سو و بائه هانگ تائه در مورد همه چیز اختلاف دارند، اما آنها برای افرادی که به کمک آنها نیاز دارند بایکدیگر همکاری می کنند.
خلاصه داستان: بازیگران اصلی سریال برای یک سفر دو روز و یک شب جمع میشوند تا خاطرات 10 سال گذشته را مرور کنند، با هم گپ بزنند و لحظات نوستالژیک از زندگی واقعیشان و تجربهٔ کار مشترکشان را به نمایش بگذارند.
خلاصه داستان: اون هو یک گومیهو جاودانه است که نمیخواهد انسان شود و زندگی آزاد و همیشگی خود را دوست دارد. در مقابل، کانگ شی یول یک ستاره کامل فوتبال با زندگی ظاهرا بی نقص است. ملاقات غیرمنتظره این دو، باعث میشود مسیر زندگی هر دویشان تغییر کند و دنیای جاودانگی و شهرت به شکلی غیرمنتظره به هم گره بخورد.
خلاصه داستان: بعد از طلاق والدینش، جیانگ مو دوباره با برادرخواندهاش جین چائو روبهرو میشود؛ کسی که حالا به جوانی سرد و زخمخورده تبدیل شده و در تایلند زندگی پرالتهابی دارد. با وجود فاصلهای که میان آنها افتاده، عشق پایدار و بیتزلزل جیانگ مو کمکم شکاف بینشان را پر میکند. اما این پیوند دوباره، آنها را وارد مسیری میکند که…
خلاصه داستان: چهار دوست قدیمی بالاخره بعد از سال ها تاخیر راهی سفر خارجی رویایی شان می شوند، اما این سفر آرام و بی دغدغه خیلی زود به مجموعه ای از دردسرهای غیرمنتظره و ماجراهای خنده دار تبدیل می شود. در میان این اتفاقات، سفرشان شکلی تازه پیدا می کند و به تجربه ای فراموش نشدنی بدل می شود.
خلاصه داستان: یک قاضی موفق و مشهور پس از حادثهای غیر منتظره از شغلش استعفا میدهد و به عنوان وکیل در سازمانی غیرانتفاعی مشغول میشود. او در کنار همکار ایده آل گرایش، تلاش میکند با استفاده از پول شرکت های بزرگ، از قربانیان بیدفاع حمایت کند و عدالت واقعی را برقرار سازد.
خلاصه داستان: لی جی هیوک مردی موفق، سرد و البته شوخ طبع است که پس از تجربه ای تلخ، معنای واقعی زندگی را درمییابد. در کنار او، جی اون اُ، دختری پرشور که زمانی عاشق او بوده، و پارک سونگ جه، دوست ثروتمند اما تنها، قرار دارند. روابط بین آنها با پیچیدگیهای عاطفی، تضاد میان عشق، دوستی و بازسازی خود واقعی، گره میخورد.
خلاصه داستان: سیلی عظیم سیاره زمین را دربرمیگیرد. مردم، از جمله آن ناو هی زو، در تلاش برای زنده ماندن هستند، در حالی که ساختمان آپارتمانی محل سکونتشان به تدریج در آب فرو میرود. آن نا یک پژوهشگر توسعه هوش مصنوعی است. هی زو عضو یک تیم امنیت منابع انسانی است و در تلاش است آن نا را از این وضعیت فاجعه بار نجات دهد. اما چرا هی زو تا این حد مصمم به نجات آن ناست و چه کسی پشت این ماجرا قرار دارد؟
خلاصه داستان: عاشقانه بین مرد و زنه که نخستین بار در ۲۰ سالگی همو ملاقات کردن ولی مسیرشون به جدایی ختم شده ولی بلاخره بعد از مدت ها همو به طور غیر منتظره ملاقات میکنن و اتفاقات عاشقانه و خنده داری براشون میوفته.