خلاصه داستان: یک تیم تحقیقاتی اختصاص داده شده به موارد ویژه ای که توسط بخش های عادی قابل حل نیست و مواردی را در سایت هایی که اتفاقات عجیب و غریب رخ داده است ، ردیابی می کند.
خلاصه داستان: تانگ وی وی، یک دانشجوی 27 ساله در مقطع کارشناسی ارشد رشته روانشناسی است که به دلیل مخالفت های خانواده نتوانست رویاهای خود را در این رشته دنبال کند. پدرش او را مجبور میکند که تا قبل از 28 سالگی ازدواج کند. او در مواجهه با فشار پدر و رویاهای تحقق نیافته تحصیلی اش، دچار افسردگی می شود و در تصمیمی خودسرانه برای تنظیم وضعیت روحی خود، یک مغازه دسر فروشی باز میکند. در این زمان او با لین ران که 5 سال کوچکتر از او است آشنا میشود و …
خلاصه داستان: کاراگاه کیم گون وو و جی هوان بصورت اتفاقی زندگی همدیگر را از طریق خواب هایشان می بینند. گون وو از مشکلی که جی هوان درگیر آن شده باخبر می شود و با سوئون هم ملاقات می کند و با همدیگر بدنبال راه حل برای مشکلی که درگذشته جای داره می روند…
خلاصه داستان: در سال 1994 وقتی یو یول برای اولین بار به عنوان دی جی جدید یک برنامه رادیویی محبوب روی آنتن رفت، یک دختر دانشگاهی که در یک نانوایی کار میکند به طور اتفاقی با هیون وو آشنا می شود. مثل پخش موسیقی از رادیو، فرکانس آنها به آرامی با هم هماهنگ می شود و…
خلاصه داستان: انگ ته جو پسری جذاب و خوش قیافه است که اغلب اوقات در حال خوش گذرانی است. یک روز دختری فقیری به نام هان یون سو را میبیند که مقابل در خانهاش به خواب رفته است. گرچه یون سو از ته جو خوشش میآید اما کانگ ته جو در ابتدا از او متنفر میشود و او را تحقیر میکند سرانجام با گذشت زمان عاشق یون سو میشود…
خلاصه داستان: اون سو یه دختر سادست که یه مسافرخونه رو به همراه پدرش میچرخونه. او با مردی آشنا میشه که حافظه اش رو از دست داده. زندگی اون سو بعد از آشنایی با این مرد دست خوش تغییراتی میشه و …
خلاصه داستان: در یکی از روزهای عادی، فردی با شرکت راهآهن ملی ژاپن تماس میگیرد و تهدید میکند که در قطار سریعالسیر شینکانسن هیکاری ۱۰۹، بمبی کار گذاشته که در صورت کاهش سرعت قطار به زیر ۸۰ کیلومتر در ساعت، منفجر خواهد شد. او برای اثبات جدیت خود، بمبی مشابه را در یک قطار باری منفجر میکند. اکنون، با بیش از ۱۵۰۰ مسافر در خطر از جمله یک زن باردار، پلیس، راننده قطار و مسئول کنترل کوراموچی باید راهی برای خنثیسازی و نجات جان مسافران پیدا کنند.
خلاصه داستان: یون شیاون که هنوز از زخمهای گذشته رنج میبرد، پس از انتقال به مدرسهای جدید با دوستان تازهای آشنا میشود. اما با تهدیدی جدید از سوی گروهی خشن به نام اتحاد روبهرو میشود. حالا او باید برای نجات خود و دوستانش با دشمنی بیرحم بجنگد — نبردی که فقط قویترینها از آن جان سالم به در میبرند.
خلاصه داستان: داستان درمورد مردیه که میخواد با کمک یه بلاگر نامزد مرحومش رو دوباره زنده کنه اما میفهمه این بلاگر دراصل همون نامزدشه که سه سال پیش ناپدید شده با عمیق ترشدن رابطه اشون کم کم پرده از راز ناپدید شدن دخترک برداشته میشه
خلاصه داستان: پسر محبوب دانشگاه، گان یانگ، دل به دختر سختکوشی به نام دینگ ژیتونگ میبازد؛ دختری که آنقدر درگیر تلاش برای موفقیت است که وقتی برای عشق ندارد تا اینکه گرمای وجود گان یانگ او را مجذوب میکند. با وجود تفاوتهای زیادی که در پیشینهشان دارند، عشقشان شکوفا میشود؛ اما درست زمانی که همه چیز خوب پیش میرود، گان یانگ بدون آنکه چیزی بگوید، بار ورشکستگی خانوادهاش را به دوش میکشد و رابطهشان را تمام میکند. دینگ ژیتونگ که دلشکسته و احساس فریبخوردگی میکند، زندگیش دستخوش تغییر بزرگی میشود و کینهای عمیق در دلش شکل میگیرد. شش سال بعد، آنها دوباره در دنیای تجارت به هم برمیخورند؛ جایی که دینگ باید از شرکت گان یانگ سرمایه جذب کند. حالا که عشق و کینه در هم تنیده شدهاند، آیا میتوانند از گذشته عبور کنند و دوباره راهی بهسوی یکدیگر بیابند؟