خلاصه داستان: در حالی که گیاه شناس فو یون شن در حال یافتن گیاهی با خواص دارویی خارق العاده بود، با ژو جیو، دکتری که در یک ماموریت بشردوستانه بود، ملاقات میکند. در ابتدا سوء تفاهم هایی بوجود می آید، اما با گذشت زمان، کششی بین آنها شکل میگیرد. وقتی فو یون شن اطلاعاتی در مورد ماهیت واقعی مأموریتش بدست می آورد و یک تصادف اتومبیل باعث مجروح شدنش میشود، او فکر می کند که رابطه اش با ژو جیو رو به اتمام است. یک سال بعد، ژو جیو و فو یون شن دوباره در شرایط متفاوتی یکدیگر را ملاقات می کنند. اما…
خلاصه داستان: سئودونگ فقط یک فرد معمولی است، یک تکنسین که در موسسه معتبر علم و فناوری Taehaksa در باکجه بزرگ شده است، اما زندگی او در آستانه تغییری خارقالعاده است. او با شاهزاده سئونهوا از خویشاوندان رقیب آشنا می شود و عاشق آن می شود...
خلاصه داستان: یک دیدار اتفاقی، خانواده «شن» را به شهر «یونگآن» میکشاند، جایی که با «لین یان»، قاضی شهر، آشنا میشوند. سفر آنها به داستانی خیالانگیز از طعمهای لذیذ، آیینهای محلی و عشقی غیرمنتظره تبدیل میشود.
خلاصه داستان: نائو آپارتمان رویاییاش را اجاره میکند، اما وقتی متوجه میشود که آن را با اوهارا، قلب تپنده دبیرستان، به اشتراک خواهد گذاشت، همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.
خلاصه داستان: سوسوکه فوجیوارا نماینده جدید فروشگاه شکلات «لو سوور» و پسر یک تاجر بزرگ، به دلیل ترس از آلودگی نمیتواند دیگران را لمس کند. لی هانا شکلاتساز ماهر به دلیل ترس از نگاه مستقیم، هویت خود را مخفی میکند. این دو که هر دو با اضطرابهای خاص خود دست و پنجه نرم میکنند، از طریق عشق به شکلات با هم آشنا میشوند و رابطهای چالشبرانگیز و دلنشین را آغاز میکنند. آیرین روانشناس مشهور، به آنها کمک میکند تا بر مشکلاتشان غلبه کنند، در حالی که خود با مشکلات شخصیاش دست و پنجه نرم میکند. هیروشی، دوست قدیمی سوسوکه و صاحب بار «براش»، نقش مهمی در زندگی آنها دارد.
خلاصه داستان: تانگ شین فیلمنامه نویسی است که سال هاست روی رئیس خود تانگ یو کراش دارد. اما تانگ یو از بهترین دوست تانگ شین خوشش می آید. تانگ شین احساسات خود را خود مخفی نگه میدارد و امیدوار است هیچ کس راز او را کشف نکند. همه چیز در یک روز سرنوشت ساز تغییر می کند، زمانی که دوستش در نهایت به تانگ یو می گوید که به او علاقه ای ندارد و…
خلاصه داستان: طی یک سری ماموریت ها، مردی متوجه میشود افرادی که برای آنها کار میکنه ارتباطاتی با سازمان های خطرناک دارند. بهمین دلیل برای کشف حقیقت شروع به جمع آوری سرنخ هایی می کنند و…
خلاصه داستان: سون وو هه زمانی یک بازیگر کودک محبوب بود اما اکنون نویسنده و گلفروش است. پس از سالها با اولین عشقش، سونگ جه یون، دوباره روبهرو میشود. جه یون که زمانی از خانوادهای ثروتمند بوده اما اکنون برای موفقیت میجنگد، برای رسیدن به اهدافش وارد زندگی وو هه میشود و آرامش او را به هم میزند. این ملاقات، گذشته هر دو را زنده کرده و باعث تغییر در مسیر زندگیشان میشود.
خلاصه داستان: وقتی جین شیو توی نبرد پینگ لینگ شکست خورد.کماندار زن لباس قرمز، فو یی شیائو،با یک تیر فوقالعاده به بزرگترین شاهزاده سو شا،فنگ سوی گه شلیک کرد و اینجوری سرنوشت نبرد رو تغییر داد.اما بعد از نبرد،فو یی شیائو بطور تصادفی از یه صخره سقوط کرد و تمام حافظهاش رو از دست داد.فنگ سوی گه هم تحت تعقیب بود و حسابی خسته شده بود. بطور اتفاقی،این دو دوباره توی ویلا ژنگ نیان همدیگه رو ملاقات کردند. وقتی فنگ سوی گه به فو یی شیائو که حافظهاش رو از دست داده بود نگاه کرد، حس کرد که یه چیزی این وسط مشکوکه.بنابراین تصمیم گرفت که فو یی شیائو رو با خودش ببره تا راز پشت پرده این ماجرا رو پیدا کنه. این دو همچنین سفری رو شروع کردند تا توطئه بین دو کشور رو کشف کنن