خلاصه داستان: کشیشی جوان به نام دو اون، پس از اینکه مردی نزد او اعتراف میکند که قاتل پدرش بوده، وارد ماجرایی تاریک و پر رمز و راز میشود. او در پی حقیقت، کشف میکند آن مرد خودکشی کرده و پسرش از او میخواهد «شیطان واقعی» را که باعث تمام این فجایع شده، پیدا کرده و مجازاتش کند.
خلاصه داستان: در سریال چینی مهاجمان زمان: دلال عتیقه، «وو شیه»، بهطور اتفاقی به یک متن مرموز روی ابریشم برمیخورد که نقشهای پنهان در دل خود دارد. او همراه عمویش و گروهی ماجراجو برای کشف راز آن راهی سفر میشود. در مسیر، با موجودات مرگبار روبهرو میشوند و ماهی برنزی مارشکل عجیبی را پیدا میکنند که پرده از اسرار مدفون برمیدارد ــ تا جایی که عموی وو شیه همراه زنی مرموز ناپدید میشود و آنها را به ماجرایی تازه میکشاند.
خلاصه داستان: مون جو، دیپلمات باسابقه و سان هو، مزدور مرموز، درگیر پروندهای پیچیده درباره تروری هستند که میان کره شمالی و جنوبی رخ داده و پشت آن بازیهای سیاسی نهفته است. آنها با هم برای افشای حقیقت همکاری میکنند.
خلاصه داستان: این سریال داستان جیانگ شائونگ را روایت می کند که پس از بازگشت به چین سعی می کند به سو بان شیا که یک طراح مد است نزدیک شود. جیانگ شائونگ یک ماموریت مخفی دارد که…
خلاصه داستان: جونگ یی شین، قاتل زنجیرهای معروف به «مانتیس»، بیست سال پیش 5 مرد را بهطرز وحشیانهای به قتل رسانده است. پسرش، چا سو ول همیشه از مادرش متنفر بوده و اکنون یک کارآگاه شده. او مجبور میشود برای حل یک پرونده که بهنظر میرسد تقلیدی از جنایتهای گذشته «مانتیس» است، از مادرش کمک بگیرد.
خلاصه داستان: چهار سال پس از پایان بازیها در سرزمین مرزی، آریسو و اوساگی به دنیای واقعی برگشتهاند، ازدواج کردهاند و زندگیشان عادی بهنظر میرسد. اما زمانی که اوساگی ناپدید میشود و یک تحقیقگر مرگ و زندگی به نام روجی وارد ماجرا میشود، آریسو مجبور میشود بار دیگر وارد مرز شود تا او را نجات دهد. اوساگی در مرز گرفتار میشود و آریسو باید با بازیهای خطرناک و متحدان جدیدی روبرو شود تا به عشق و حقیقت برسد.
خلاصه داستان: سونجی، دختر شیرینی پز و آیندهدار، شبها تحت تأثیر طلسم به شخصیتی شیطانی و غیر قابل کنترل تبدیل میشود و صبح هیچ چیزی به یاد نمی آورد. یک شب با همسایه بیکار خود، گیل گو، آشنا میشود و خانوادهاش او را برای مراقبت از دخترشان استخدام میکنند. گیل گو که به سونجیِ روز دل میبازد، تصمیم میگیرد راز طلسم را حل کند.
خلاصه داستان: بک سا اون از یک خانواده سیاسی برجسته، به جوانترین سخنگوی رئیسجمهور کره تبدیل شده است. او سه سال پیش با هونگ هی جو ازدواج کرد. هونگ هی جو به دلیل حادثهای که در کودکی برایش اتفاق افتاده، نمیتواند صحبت کند. او به عنوان مترجم زبان اشاره در دادگاه و تلویزیون کار میکند. ازدواج این دو عمدتاً به دلیل مصلحت صورت گرفته و آنها فقط وانمود میکنند که زوج خوشبختی هستند. روزی، هونگ هی جو توسط فردی ناشناس ربوده میشود و این اتفاق زندگی زناشویی آنها را تغییر میدهد…
خلاصه داستان: یونگاون، مربی شنا، مادری مجرد است که دختر هفتسالهاش سو هیون را بزرگ میکند. با این حال، مجموعهای از اتفاقات تراژیک رخ میدهد: تولهسگ سو هیون از آپارتمان سقوط میکند و میمیرد، و سو هیون شروع به زورگویی به کودکان دیگر در مدرسه میکند. با وجود تلاشهای مادرش برای رسیدگی به اختلالات روانی سو هیون، رفتار عجیب او ادامه پیدا میکند. بیست سال بعد، مین که در واحد رسیدگی به اجساد بیصاحب کار میکند، با همکار جدیدی به نام ههیونگ آشنا میشود و بین آنها رابطه نزدیکی شکل میگیرد. اما زمانی که ههیونگ صمیمانه وارد زندگی مین میشود، مین کمکم احساس ناراحتی و شک نسبت به نیتهای او پیدا میکند.