خلاصه داستان: این داستان دربارهٔ چینگ کای، پسر پادشاه فقید است که برای دور ماندن از نزاعهای درباری به صورت ناشناس در شهری کوچک زندگی میکند. تا اینکه پدرخواندهاش، هان ژونگ، با او تماس میگیرد. برای نجات پدرخواندهاش، چینگ کای مجبور میشود خود را به شکل یک زن درآورد و وارد شهری کوچک شود که تنها زنان مینگ را میپذیرد.