خلاصه داستان: پلیس کارآموز سو شیائو کیائو هویت و ظاهر خود را با گو چینگ دای، بیوه رهبر راهزنان در روستای چینگ فنگ، برای تحقیق در مورد قتل مادرش عوض می کند. سو با ظاهر شدن به عنوان گو، رهبر دژ راهزنان می شود و با چو یان که مافوق مخفی او از دفتر سوژنگ است، به عنوان...
خلاصه داستان: این فیلم داستان یک یونگ گون ، یک فعال استقلال کره ای را دنبال می کند که ایتو هیروبومی ، نخست وزیر ژاپن و مقیم کل کره را در سال 1909 ترور کرد.
(بر اساس یک داستان واقعی)
خلاصه داستان: داستان مبارزان استقلال کره در اوایل دهه 1900. آنها جان خود را به خطر انداختند تا علیه حکومت ژاپن بجنگند و استقلال کره را به دست آورند. در هاربین چین، مبارزان آزادی دست به حملهای جسورانه زدند.
خلاصه داستان: به عنوان شاهزاده سوم ، چانگ نائونگ ، از صعود تاج و تخت دور بود. سالهای ابتدایی وی آشفته بود زیرا کره با تنش های سیاسی از داخل و خارج از کشور روبرو شد و به عنوان پسری با آدم ربایی روبرو شد تا اوضاع بدتر شود. eventuall ...
خلاصه داستان: ازدواج بین لی رونگ و پی ون ژوان در 18 سالگی پس از یک اتحادیه بی عشق که 30 سال در آن بود ، می میرند اما در 18 سالگی دوباره با فرصتی برای طلاق پس از ازدواج مجدد ، دوباره بیدار شدند.
خلاصه داستان: دختری که هربار برای نجات از ازدواجی که خواهانش نیست یا اتفاقی که براش میفته از دنیا میره وباز تناسخ پیدا میکنه تا اشتباه قبلیش رو جبران کنه باید دید بعد از سومین برگشتش چه اتفاقی میفته
خلاصه داستان: “شیه وانیین” در روز عروسیاش، شاهد قتل دوک توسط مشاور ارشد کشور “دونگفانگ زویی” میشود و خود را هدف بعدی او میبیند. اما “دونگفانگ زویی” به جای اینکه “شیه وانیین” را به قتل برساند، او را مجبور به ازدواج با خودش میکند. این ماجرا به نبردی از هوش و شجاعت منجر میشود که در آن “شیه وانیین” ارتباطات نگرانکنندهای با گذشته خود و توطئهای که سرنوشتشان را به هم پیوند میدهد، کشف میکند.
خلاصه داستان: خانم لی ثروتمند خانواده خود را از لووینگ به Bianjing منتقل می کند تا همسر خود را برای پنج دخترش پیدا کند. با وجود مبارزات اولیه ، خانواده برای ایجاد یک تجارت و جستجوی مسابقات مناسب با هم همکاری می کنند.
خلاصه داستان: این داستان دربارهٔ چینگ کای، پسر پادشاه فقید است که برای دور ماندن از نزاعهای درباری به صورت ناشناس در شهری کوچک زندگی میکند. تا اینکه پدرخواندهاش، هان ژونگ، با او تماس میگیرد. برای نجات پدرخواندهاش، چینگ کای مجبور میشود خود را به شکل یک زن درآورد و وارد شهری کوچک شود که تنها زنان مینگ را میپذیرد.