خلاصه داستان: سو جون کیونگ زنی مجرد و متخصص زنان و زایمان است. او از بیرون زندگی بینقصی دارد؛ شغلی خوب و ظاهری جذاب. اما در واقع فردی بسیار تنهاست و رازی را با خود حمل میکند که از پذیرفتنش می ترسد. او هفت سال پیش به دلیل حادثه ای که باعث فروپاشی خانواده اش شد، از خانه فرار کرده است. برای اینکه این راز فاش نشود، سعی میکند با شدت و اعتماد به نفس بیشتری زندگی کند. تا اینکه مردی در زندگی اش ظاهر میشود؛ تنها کسی که تنهایی او را میفهمد.
خلاصه داستان: در جامعه ای که عدالت ناپدید شده است، فقط یک تماس تلفنی کافی است. داستانی درباره انتقام خصوصی از شرکت تاکسی مخفی به نام Rainbow Transport و راننده تاکسی کیم دو گی که به جای قربانیان مظلوم، از کسانی که به آنان ظلم شده است انتقام میگیرد.
خلاصه داستان: در دهه 1970، بک کی ته براي رسيدن به ثروت و قدرت هر کاري مي کند، اما دادستان سرسخت جانگ گون يونگ با تمام توان مقابل او مي ايستد. در اين ميان چند شخصيت تاثيرگذار ديگر وارد ماجرا مي شوند و تنش ميان خير و شر را شدت مي دهند.
خلاصه داستان: هان یون سئون (Lee Yo-Won) به عنوان بازپرس در کمیسیون حقوق بشر فعالیت میکند. مبنای فعالیت های او تنها براساس حقیقت است به همین خاطر همه فکر میکنند که او حس هم دردی با هیچکس ندارد. وی رازی در زندگی خود دارد که نمیتواند به هیچکس بگوید.
از طرفی بائه تانگ هائه (Choi Gwi-Hwa) که یک فرد پرهیزگار در حل پرونده هاست. او در گذشته یک دادستان بوده و اکنون به عنوان بازپرس به کمیسیون حقوق بشر منتقل شده است.
هان یون سو و بائه هانگ تائه در مورد همه چیز اختلاف دارند، اما آنها برای افرادی که به کمک آنها نیاز دارند بایکدیگر همکاری می کنند.
خلاصه داستان: در چین دهه 2020، یک رقصنده باله از خارج به خانه میآید، وقف آموزش رقصندگان جوان میشود، در همین حال او دوباره با شوهر سابقش میآید و دوباره با هم میآید.
خلاصه داستان: سیلی عظیم سیاره زمین را دربرمیگیرد. مردم، از جمله آن ناو هی زو، در تلاش برای زنده ماندن هستند، در حالی که ساختمان آپارتمانی محل سکونتشان به تدریج در آب فرو میرود. آن نا یک پژوهشگر توسعه هوش مصنوعی است. هی زو عضو یک تیم امنیت منابع انسانی است و در تلاش است آن نا را از این وضعیت فاجعه بار نجات دهد. اما چرا هی زو تا این حد مصمم به نجات آن ناست و چه کسی پشت این ماجرا قرار دارد؟
خلاصه داستان: لو کونگ ون، رمان نویس، در تنگنای زندگی قرار گرفت و تصمیم گرفت رمان خود "کشتن خدا" را با دستان خود نابود کند. در دنیای رمان، قهرمان داستان نیز برای مقاومت در برابر از پیش تعیین شده، سفری مقاومت را آغاز کرد...
خلاصه داستان: زمانی که جین سن در زندگیاش به نقطه پایینی میرسد، از وو لی، پسر روستایی که زمانی از او حمایت میکرد، تماسی دریافت میکند. روحیه اتکا به خود وو لی، جین سن را به حرکت در می آورد و او را وادار می کند تا وو لی را که در شرف ترک تحصیل است، بیاورد...
خلاصه داستان: داستان دربارهی سه زن 41 ساله است که هر کدام با چالش های زندگی خود رو به رو هستند: چو نا جونگ، خانهداری که میخواهد دوباره به دنیای کار بازگردد؛ کو جو یونگ، زنی موفق که در ازدواج سرد و بی احساسش رنج می برد؛ و لی ایل ری، زنی مجرد و موفق در دنیای مد که هنوز آرزوی ازدواج دارد.