خلاصه داستان: در این فصل، جیمین و جانگ کوک فقط با یک چمدان 20 اینچی سفر میکنند و از سوئیس تا ویتنام ماجراجویی میکنند. این برنامه سرشار از لحظههای صمیمی، خندهدار و کاملاً خودجوش دو عضو است.
خلاصه داستان: هیون جون بازیگری است که همیشه در نقش کارآگاه کلیشه ای دیده شده و رویای بازی در یک کمدی عاشقانه یا ملودرام را در سر دارد. او هنگام کار روی فصل پنجم سریالش، با جونگ شین، خبرنگار موفق سیاسی که به دلیل یک پرونده فساد به بخش سرگرمی منتقل شده، آشنا میشود. جونگ شین ابتدا طرفدار او میشود، اما وقتی شخصیت واقعی اش را میبیند، با ناامیدی مواجه میشود.
خلاصه داستان: در این ریالتی عاشقانه، گروهی از زنان باتجربه و متمرکز بر کار را در برابر مردان جوان و عاشق پیشه قرار میدهد. آنها فقط میدانند که زنان از مردان بزرگ ترند. هدف این است که ببینند آیا میتوانند بدون توجه به سن، عشقی واقعی شکل دهند یا اینکه تفاوت سنی مانع احساساتشان خواهد شد.
خلاصه داستان: چوی کانگ و کواک بیونگ نام، دو کهنه سرباز سابق نیرو های ویژه، همراه با چند همسایه معمولی در محله چانگ ری زندگی می کنند. با اینکه هیچ کدام دغدغه میهن پرستی یا صلح جهانی ندارند، اما برای دفاع از خانواده و محله شان متحد می شوند.
خلاصه داستان: در فصل دوم «حس ششم: تور شهری»، یو جه سوک و همراهانش در قالب یک تور شهری به مکانها و تجربههای مختلف میروند، اما میان آنها همیشه یک مورد «جعلی» پنهان است. وظیفه ی اعضا این است که با حس ششم خود تشخیص دهند کدام مکان یا تجربه واقعی نیست — ترکیبی از خنده، حدس و رقابت!
خلاصه داستان: در چین دهه 2020، یک رقصنده باله از خارج به خانه میآید، وقف آموزش رقصندگان جوان میشود، در همین حال او دوباره با شوهر سابقش میآید و دوباره با هم میآید.
خلاصه داستان: لی جی هیوک مردی موفق، سرد و البته شوخ طبع است که پس از تجربه ای تلخ، معنای واقعی زندگی را درمییابد. در کنار او، جی اون اُ، دختری پرشور که زمانی عاشق او بوده، و پارک سونگ جه، دوست ثروتمند اما تنها، قرار دارند. روابط بین آنها با پیچیدگیهای عاطفی، تضاد میان عشق، دوستی و بازسازی خود واقعی، گره میخورد.
خلاصه داستان: یون بوم یک معلم محبوب و دوست داشتنی در سئول است، اما به دلایلی به یک دبیرستان در شهر کوچکی منتقل میشود. در آنجا با سون جه کیو آشنا میشود؛ او عموی یکی از دانشآموزانش، سون هان کیول است. سون جه کیو مردی درشت هیکل و ظاهرا خشن است، اما در واقع شخصیتی گرم و خوش برخورد دارد. او به یون بوم علاقه مند میشود و احساساتش را کاملا صادقانه و مستقیم به او ابراز میکند.