خلاصه داستان: لی سون جه یک هنرپیشه با اعتبار و سابقه بازیگری طولانی است. او سر صحنه یک سریال درام درگیر حادثه ای می شود که در نتیجه آن، توسط مردم به عنوان یک قلدر مورد انتقاد قرار می گیرد. لی سون جه که از این وضعیت در شوک است به جزیره گئوجه پناه می برد. در آنجا با سگی به نام سوفی آشنا می شود که قبلا سگ پلیس بوده. یک روز، صدای واق واق سوفی برای لی سون جه شبیه زبان انسان می شود…
خلاصه داستان: داستان شاهزاده مو رونگ جینگ هه که بهش تهمت قتل عام تمامی مردم یک روستا رو میزنن و می لین دختری که تمام خانواده اش رو در اون قتل عام از دست میده و قسم میخوره که از شخص مسببش انتقام بگیره و سال ها توسط یه فرقه مخفی اموزش میبینه تا تبدیل به یه قاتل ماهر بشه .سال ها بعد می لین برای گرفتن انتقام خودش وارد قصر میشه اما نمیدونه کسی که اونو تبدیل به این قاتل حرفه ای کرده و این عملیات رو طراحی کرده در اصل خود مورونگ جینگ هه ست
خلاصه داستان: دونگ بانگ مردی باهوش، جذاب و ورزشکار است و به عنوان استاد در یکی از دانشگاه های معتبر خارج از کشور کار می کند. او پیشنهاد عضویت در پست هیئت علمی را رد می کند. در عوض، به کره جنوبی باز می گردد تا رئیس تیم جرایم خشونت آمیز “واحد 2” شود. این تیم ر پایین ترین رتبه از نظر عملکرد و دستگیری دارد. هدف دونگ بانگ تبدیل تیم به یکی از بهترین تیم های کارآگاهی است…
خلاصه داستان: جو اون هو 14 سال به عنوان یک گوینده ناشناس فعال بوده و تلاش می کند تا بین مردم مطرح شود. او به دلیل گذشته دردناکی که داشته دچار اختلال شخصیتی شد و شخصیت دیگرش، جو هه ری به عنوان نگهبان پارکینگ کار می کند
خلاصه داستان: این سریال دربارهی مبارزی بیپروا به نام هو ژانبای است که در هنگام پیدا کردن دارویی برای فرزند دوستش، با داروساز شو زییه ملاقات میکند. در طی هشت سال تعامل روزانه، آنها از باورهای شخصی خود فراتر رفته و به درک عمیقتری میرسند، یکدیگر را نجات میدهند و قول میدهند که سال آینده زیر درخت آلو دوباره همدیگر را ملاقات کنند. با این حال، به دلیل مسئولیتهایی که بر دوش دارند، قادر به ابراز عشق خود نیستند و تنها حسرت جدایی ابدی برایشان باقی میماند. ولی…
خلاصه داستان: داستان عاشقانه یک زن کرهای به نام هونگ و یک مرد ژاپنی به نام جونگو را دنبال میکند. که در ژاپن با هم آشنا می شوند و عاشق هم می شوند و پنج سال بعد پس از جدایی دوباره در کره همديگر را ملاقات می کنند ...
خلاصه داستان: موجودات غیرزمینی محکومیتهای خونینی را ارائه میکنند، افراد را به جهنم میفرستند و گروهی مذهبی را پدید میآورند که بر اساس ایده عدل الهی بنا شده است.
خلاصه داستان: شیانگ تینگدونگ، وارث خانوادهای برجسته در زمینه پزشکی در شهر تانگچنگ، پس از مشاجرهای با نامزدش چِنگ چِه به کما میرود. چنگ چه که ناامیدانه به دنبال نجات خانواده است، به برادر جداشده شیانگ تینگدونگ، یعنی یِه ران، مراجعه میکند و او را متقاعد میکند که برای عبور از این بحران به او کمک کند. آنها با هم با چالشهای غیرمنتظرهای روبهرو میشوند که آینده خانواده را تهدید میکند.