خلاصه داستان: طراح لباس سو بی که به علت سرقت ادبی متهم شناخته میشود پس از استعفا توسط بسیاری از بستگان به خارج از کشور فرستاده میشود. پس از گذشت 7 سال او دوباره به خانه بازمیگردد. او به منظور بررسی حقیقت درباره خودکشی تنها خویشاندش عمه لان وانمود میکند که …
خلاصه داستان: سونجی، دختر شیرینی پز و آیندهدار، شبها تحت تأثیر طلسم به شخصیتی شیطانی و غیر قابل کنترل تبدیل میشود و صبح هیچ چیزی به یاد نمی آورد. یک شب با همسایه بیکار خود، گیل گو، آشنا میشود و خانوادهاش او را برای مراقبت از دخترشان استخدام میکنند. گیل گو که به سونجیِ روز دل میبازد، تصمیم میگیرد راز طلسم را حل کند.
خلاصه داستان: بک سا اون از یک خانواده سیاسی برجسته، به جوانترین سخنگوی رئیسجمهور کره تبدیل شده است. او سه سال پیش با هونگ هی جو ازدواج کرد. هونگ هی جو به دلیل حادثهای که در کودکی برایش اتفاق افتاده، نمیتواند صحبت کند. او به عنوان مترجم زبان اشاره در دادگاه و تلویزیون کار میکند. ازدواج این دو عمدتاً به دلیل مصلحت صورت گرفته و آنها فقط وانمود میکنند که زوج خوشبختی هستند. روزی، هونگ هی جو توسط فردی ناشناس ربوده میشود و این اتفاق زندگی زناشویی آنها را تغییر میدهد…
خلاصه داستان: ارباب اسرار؛ داستان درباره جوانی به نام ژو مینگرُی است که پس از مرگ، در دنیایی دیگر به نام «دنیای اسرار» حلول میکند. این دنیا در دوران ویکتوریایی با عناصر ماوراءالطبیعه و رازآلود آمیخته شده است. ژو مینگرُی که اکنون به عنوان کلاین مورتی در این دنیا حضور دارد، باید با استفاده از هوش و دانشی که از دنیای قبلیاش به همراه دارد، در این دنیای جدید زنده بماند و راهی برای بازگشت به خانه پیدا کند. در این جهان، کلاین با سازمانهای مخفی، قدرتهای ماورایی به دست آمده از طریق معجونها و شیاطین باستانی روبرو میشود. او باید در این دنیای پیچیده و تاریک، حقیقت تناسخش را نیز کشف کند…
خلاصه داستان: این درام از زندگی بزرگان فولادی ، پارک تائه جون ، که بنیانگذار و رئیس POSCO شد ، یک شرکت فولاد کره جنوبی که در آن زمان به یک کنگلومرا ساخت فولادی چند ملیتی تبدیل شد ، بازگو می کند. داستان می چرخد ...
خلاصه داستان: پان دا یانگ(یو سونگ آ) صاحب یه شیرینی پزی کوچولو به اسم کافه پاندا هست که بعدا یه آشپز جدید استخدام میکنه کسی که ظاهری سرد و خشن بخاطر گذشته ای که داشته داره…
خلاصه داستان: داستان درمورد دوخواهره که بعداز فوت پدر و مادرشون بهم دیگه تکیه میکنن اما همسایه هاشون معتقدن غرامت سنگینی گرفتن بعد از بزرگ شدنشون هر دو ازدواج میکنن اما همسر خواهر بزرگ دنبال گرفتن غرامته و شوهر خواهر کوچکتر هم خشن و بی توجه به خونواده است وقتی دوخواهر چهره واقعی شوهراشون رو میبینن برای مبارزه باهاشون دست به دست هم میدن تا زندگی نویی رو شروع کنن
خلاصه داستان: چو شیا مادر خود را از دست می دهد و در نهایت با هان چی لو و خانواده ثروتمندش زندگی می کند. او در همان مدرسه معتبر مانند او شرکت می کند. در این مدرسه ، هان چی لو نام مستعار "شیطان استاد" را به دست آورده است
خلاصه داستان: یونگاون، مربی شنا، مادری مجرد است که دختر هفتسالهاش سو هیون را بزرگ میکند. با این حال، مجموعهای از اتفاقات تراژیک رخ میدهد: تولهسگ سو هیون از آپارتمان سقوط میکند و میمیرد، و سو هیون شروع به زورگویی به کودکان دیگر در مدرسه میکند. با وجود تلاشهای مادرش برای رسیدگی به اختلالات روانی سو هیون، رفتار عجیب او ادامه پیدا میکند. بیست سال بعد، مین که در واحد رسیدگی به اجساد بیصاحب کار میکند، با همکار جدیدی به نام ههیونگ آشنا میشود و بین آنها رابطه نزدیکی شکل میگیرد. اما زمانی که ههیونگ صمیمانه وارد زندگی مین میشود، مین کمکم احساس ناراحتی و شک نسبت به نیتهای او پیدا میکند.