خلاصه داستان: پس از مرگ مادر سایموری، پدرش دوباره ازدواج کرد. از آن زمان، سایموری مورد آزار و اذیت نامادری و خواهر خوانده کوچکترش قرار گرفته است. او چاره ای جز تحمل روزهای دردناک خود ندارد. با بدتر شدن اوضاع، به او اطلاع داده می شود که با کودو کیوکا ازدواج خواهد کرد؛ فرمانده ای نظامی که به بی رحمیش بودن شهرت دارد…
خلاصه داستان: هدف برنامه Produce 48 تشکیل گروه دختران جهانی است. شبکه Mnet با همکاری تولید کننده AKB48 (گروه ژاپنی) و ترکیب سیستم رقابتی در Produce 101 برنامه را ساخته است…
خلاصه داستان: گونگ جونگ کارمند دولته. او برای کم نیاوردن پیش دوستش دروغی رو در مورد خودش و رییس یه هتل میگه! تا اینکه کم کم این دروغ بزرگ به گوش رییس هتل میرسه …
خلاصه داستان: در یک آپارتمان کوچک توکیو ، آکیرا دوازده ساله پس از ترک مادرشان و هیچ نشانه ای از بازگشت نشان نمی دهد. باید از خواهران و برادران جوان خود مراقبت کند
خلاصه داستان: این درام درباره نو گی جون، یک کارشناس ارشد بیمه است که با وجود تحصیلات عالی و ظاهری آراسته، سه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. او با استفاده از تجربیاتش به همراه تیم خود، بیمهای ویژه برای طلاق طراحی میکند و در این مسیر به بررسی موضوعاتی چون عشق، ازدواج و طلاق میپردازد.
خلاصه داستان: یوکیمو که شوهرش بدون هیچگونه اخطار و یا دلیل خاصی دست به خوکشی زده و همسر جوان و فرزند تازه متولد شده خود را تنها میگذارد. یومیکو پس از مدتی دوباره ازدواج کرده و از اوزاکا به یک دهکده ماهیگیری کوچک نقل مکان میکند اما…
خلاصه داستان: لو یوشنگ تاجری که برای مراسم تدفین پدرخود به دهکده زادگاه خود در شمال چین بازمی گردد. مادر سالخورده او اصرار می کند که مراسم سنتی تدفین باید اجرا شود اما این واقعیت را نادیده می گیرد که زمان تغییر بسیاری کرده است.در این حین او داستانی جادویی را به یاد می آورد که چگونه پدر و مادرش برای اولین بار همدیگر را دیدند…
خلاصه داستان: جونگ دو، یک مرد اوتیستیک با گذشته جنایی، تلاش می کند تا در جامعه جا بیفتد. او با انگیزه به سمت خانواده مردی که برادرش کشته شده است می رود و با گونگ جو، زنی به شدت ناتوان که توسط بستگانش رها شده است، ملاقات می کند. آنها با تنهایی پیوند خورده خود، رابطه ای لطیف ایجاد می کنند، اما عشق آنها توسط خانواده ها و تعصبات اجتماعی محکوم می شود و معصومیت آنها را به چیزی تحریف شده تبدیل می کند.
خلاصه داستان: هو گیون مردی از چوسان، در جستجوی طعم واقعی، 400 سال در زمان سفر کرده و در دنیای مدرن در سئول ظاهر میشود. او در کنار مادر و دختری که نجاتش دادهاند، در یک رستوران کوچک کار میکند، اما پس از یک حادثه، مجبور میشود سرآشپز شود و راز یک قتل را کشف کند.
خلاصه داستان: تاکومی پس از از دست دادن همسرش میو ، زندگی آرامی را با پسر شش سالهاش یوجی میگذراند. یوجی بیوقفه به یاد قولی که مادرش به او داده بود میافتد: "یک سال دیگر، وقتی باران بیاید، دوباره با شما خواهم بود." در اولین سالگرد درگذشت او، تاکومی و یوجی در حال قدم زدن در جنگل هستند که با زنی روبرو می شوند که زیر باران ایستاده است او شباهت عجیبی به میو دارد، اما به یاد نمی آورد که او کیست یا در آنجا چه می کند.