خلاصه داستان: داستان درباره دو برادر دوقلوست که پس از جدایی والدین جدا از هم زندگی میکنند؛ یکی در آمریکا و دیگری در کره. برادر کوچک تر هر تابستان به کره میآید و در این مدت با برادر خود و دختر همسایه، سونگ ها کیونگ، وقت میگذراند. ها کیونگ که از کودکی به او علاقه پیدا کرده، هرگز نتوانست احساسش را بیان کند. حالا در بزرگسالی، یکی معمار موفق است و دیگری کارمند حوزه معماری، اما حادثهای که دو سال پیش رخ داد، زندگی آنها را برای همیشه تغییر داده است.
خلاصه داستان: یک علاقهمند به گلهای درونگرا در دبیرستان، با دادن گل به یک هنرمند بصری که از عشق متنفر است در لحظات کلیدی زندگیاش، دل او را میرباید. در طول سالهای باقیماندهشان در دبیرستان، عشق پرشورشان به تدریج به سمی تبدیل میشود. در نهایت، آنها باید بیاموزند که عشق، مانند گلها، تنها زمانی شکوفا میشود که مراقبت شود و گاهی رها کردن تنها راه رشد است.
خلاصه داستان: لین شی دختری سرشار از قدرت و سرزندگی است، ضریب هوشی بالایی دارد و عاشق فیلم های ترسناک است. وقتی کسی دچار مشکل میشود، او تبدیل به یک قهرمان می شود و به راحتی مشکلاتش را حل می کند. در همین حال، جی جون زینگ مردی سرد، ساده و درونگرا است که دانشجوی برنامه نویسی کامپیوتر، همکلاسی و دوست لین شی است. او ممکن است در ظاهر فردی سرد به نظر برسد، اما در واقع، مردی خونگرم است که در نشان دادن احساسات زیاد خوب عمل نمیکند. این دو…
خلاصه داستان: عاشقانه بین مرد و زنه که نخستین بار در ۲۰ سالگی همو ملاقات کردن ولی مسیرشون به جدایی ختم شده ولی بلاخره بعد از مدت ها همو به طور غیر منتظره ملاقات میکنن و اتفاقات عاشقانه و خنده داری براشون میوفته.
خلاصه داستان: داستان درمورد تنها دختر شر و شیطون و تازه وارد بخش ایه که میخواد شروعی تازه تو دبیرستان داشته باشه اما خیلی زود شوخی و اذیت های همکلاسیهای پسرش شروع میشه تا کلافه بشه و از بخش ای بره او که همه رو موتیا صدا میزنه باهاشون درگیر میشه ورفتارشون رو متقابلاً جواب میده و در این بین دوستی های غیرمنتظره ای شکل میگیره
خلاصه داستان: پس از سالها دوری، شو مو دوباره با همکلاسی دوران دبیرستانش، شیه شی، که اکنون به یک مدیر پروژه سرد و بی احساس تبدیل شده ، ملاقات میکند. این دو درگیر یک بازی موش و گربه و قایمموشک میشوند.
خلاصه داستان: کونگ جی هیوک به عنوان رهبر تیم «Mother TF» در یک شرکت تولید محصولات نوزادان کار میکند. روزی یکی از اعضای تیمش، گو دا ریم ناگهان او را میبوسد. این اتفاق او را در موقعیتی دشوار قرار میدهد، زیرا او فکر میکند دا ریم یک زن متأهل است؛ اما در واقعیت دا ریم یک زن مجرد است که برای به دست آوردن این شغل خود را زنی متاهل و دارای فرزند معرفی کرده…
خلاصه داستان: بک آ جین که دوران کودکی پر از خشونت خانگی داشته، یاد گرفته احساساتش را پنهان و دیگران را کنترل کند. او حالا با زیبایی و استعدادش تبدیل به یک ستارهی مشهور شده، اما روی تاریک و خطرناکی هم دارد. تنها کسی که همیشه کنارش بوده “یون جون سو” است؛ مردی که همهچیزش را برای او گذاشته، ولی در نهایت تصمیم میگیرد آ جین را نابود کند.
خلاصه داستان: یک ادغام عجیب در دانشگاه باعث میشود که دانشکده مهندسی کامپیوتر و دانشکده مدلینگ با هم ترکیب شوند. دانشجویان این دو رشته شروع به تحصیل مشترک میکنند. کانگ مین هاک که در رشته مدلینگ تحصیل میکند، پس از حضور در یک برنامه ی عاشقانه، بیش از یک میلیون دنبال کننده در شبکه های اجتماعی به دست آورده است. او شخصیتی جذاب دارد و میتواند اطرافیانش را به راحتی مجذوب خود کند. در مقابل، جو یون سان برترین دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر است. او توانایی فوق العادهای در حل سریع مسائل دارد، اما یک ضعف بزرگ دارد: با کوچکترین خطا، کاملا از حرکت بازمیایستد. او بیشتر وقت خود را پای کامپیوتر میگذراند و هیچ علاقهای به روابط عاشقانه ندارد. در ابتدا، این دو نفر به شکلی غیرمنتظره درگیر یکدیگر میشوند، اما به مرور زمان، رابطه ای عاشقانه میانشان شکل میگیرد.
خلاصه داستان: در این برنامه زوجهایی که به دلایل مختلف از هم جدا شدهاند، در یک خانه دور هم جمع میشوند تا درباره روابط گذشتهشان فکر کنند، با روابط جدید روبهرو شوند و عشق واقعی خود را پیدا کنند.