خلاصه داستان: شوکو هایبارا (سارا شیدا) یک دانش آموز متوسطه معمولی است. او به طور اتفاقی با جین توکومیچی (کاناتا هونگو) که یوتیوبر در زمینه زیبایی است آشنا می شود و در کانال او ظاهر می شود. او بدلیل ظاهرش به شهرت میرسد ، اما با از دست دادن خانواده خود ، دست به انتقام میزند...
خلاصه داستان: لو یی نینگ،تو يه عمارت جداگانه بزرگ شده و تنها كسی که باهاش خوب رفتار میکنه بردار سومه.اون متوجه میشه که لو شن یوان(برادر سوم)،برعكس ظاهرش،تو ادبیات و هنرهای رزمی استعداد داره..تصمیم میگیره از عمارت فرار کنه و تحت کنترل بقیه نباشه..کم کم رابطه اونا عمیق تر میشه و عشق بین شون شکوفا ميشه
خلاصه داستان: کانگ بیت نا یک قاضی کاربلد با ظاهری زیباست اما او در اصل یک شیطان است. ماموریت او کشتن افراد شروری است که انسان ها را به سمت مرگ سوق می دهند…
خلاصه داستان: جون من برای پرداخت بدهی های همسر سابقش به عنوان یک شرخر برای یک رئیس جنایتکار محلی کار می کند. جون من به تیم هاکی دانشگاه می پیوندد تا بتواند پولی از مربی هاکی قرض بگیرد
خلاصه داستان: سه ها باهوش است، اما قادر به راه رفتن نیست و روی صندلی چرخدار اسیر است ، در حالی که دونگ گو قد بلند و ورزشکار است، اما دارای مشکل ذهنی است. ماجرای زندگی این دو برادر که پر از شور و زندگی است ...
خلاصه داستان: یک قاتل سریالی یک کد GPS از هدف بعدی خود را برای هر قربانی می گذارد. محل قتل بعدی هتل کورتزیا توکیو است . پلیس و کارآگاه ها به عنوان کارکنان هتل مخفیانه وارد عمل میشوند تا قاتل رو پیدا کنند ...
خلاصه داستان: مردان و زنان 30 ساله عشق، دوستیابی و تعهد را کشف می کنند که متوجه می شوند با افزایش سن آسان تر نمی شود. این در حالی است که دوستی ها نیز در شرایط مختلف مورد آزمایش قرار می گیرند.
خلاصه داستان: پس از طلاق والدین لین یو جینگ، او و پدرش به شهری جدید نقل مکان کردند، جایی که او در مدرسه جدیدشان با شن خوان معروف «بدخلق» همنشین شد. آنها با هم آشنا می شوند، از هم جدا می شوند و سپس در دانشگاه به هم می پیوندند.
خلاصه داستان: یک تصادف غم انگیز منجر به نابینایی آکاری می شود، اما او به زندگی و لذت های کوچکتری که هنوز هم می تواند به او بدهد می چسبد. آکاری خانواده خود را نیز از دست داده است. او با Rui یک کیک بوکسور سابق ملاقات می کند، او را به اشتباه می اندازد و آن دو شروع به صحبت می کنند. او...
خلاصه داستان: لی سون جه یک هنرپیشه با اعتبار و سابقه بازیگری طولانی است. او سر صحنه یک سریال درام درگیر حادثه ای می شود که در نتیجه آن، توسط مردم به عنوان یک قلدر مورد انتقاد قرار می گیرد. لی سون جه که از این وضعیت در شوک است به جزیره گئوجه پناه می برد. در آنجا با سگی به نام سوفی آشنا می شود که قبلا سگ پلیس بوده. یک روز، صدای واق واق سوفی برای لی سون جه شبیه زبان انسان می شود…