خلاصه داستان: عاشقانه بین مرد و زنه که نخستین بار در ۲۰ سالگی همو ملاقات کردن ولی مسیرشون به جدایی ختم شده ولی بلاخره بعد از مدت ها همو به طور غیر منتظره ملاقات میکنن و اتفاقات عاشقانه و خنده داری براشون میوفته.
خلاصه داستان: داستان دربارهی ولیعهد “یی گانگ” است که پس از مرگ همسرش تنها به فکر انتقام بود. او با بازرگانی به نام “پارک دال ای” آشنا میشود که شبیه همسر درگذشتهاش است. به شکلی اسرارآمیز روحشان با هم جابهجا میشود و ماجراهای پر از آشوبی آغاز میگردد.
خلاصه داستان: پاپی و گروهش برای یک سرقت بزرگ به ماکائو می روند. مغز متفکر پشت این سرقت کسی نیست جز شریک قدیمی پاپی که سال ها پیش در آخرین سرقتی که با هم انجام داده اند، با ۶۸ کیلوگرم طلا فرار کرده بود …
خلاصه داستان: پارک مو یول(لی دونگ ووک) بازیکن بیسبال و ستاره تیم Red Dreamers هست که به خاطر مهارت و همچنین اخلاق گندش مشهوره. از طرفی یو یون جه(لی شی یونگ) یه هوادار قدیمی تیم Blue Seagulls که رقییب Red Dreamers هست میباشد. “یو یون جه” که قبلا جودوکار بوده حالا طی یکسری اتفاقات باید بادیگارد “پارک مو یول” بشه…
خلاصه داستان: چوی کانگ و کواک بیونگ نام، دو کهنه سرباز سابق نیرو های ویژه، همراه با چند همسایه معمولی در محله چانگ ری زندگی می کنند. با اینکه هیچ کدام دغدغه میهن پرستی یا صلح جهانی ندارند، اما برای دفاع از خانواده و محله شان متحد می شوند.
خلاصه داستان: جو هو جین، مترجمی با مهارت های زبانی فوق العاده، برای ستارهای جذاب و با اعتما د به نفس به نام چا مو هوی کار میکند. تفاوت نگاه این دو به عشق اول باعث مشکل و سوءتفاهم می شود، اما بهتدریج رابطه شان گرم می شود و گفت و گو های صمیمی شان آنها را به شناخت و درک بهتر یکدیگر می رساند.
.
خلاصه داستان: یون بوم یک معلم محبوب و دوست داشتنی در سئول است، اما به دلایلی به یک دبیرستان در شهر کوچکی منتقل میشود. در آنجا با سون جه کیو آشنا میشود؛ او عموی یکی از دانشآموزانش، سون هان کیول است. سون جه کیو مردی درشت هیکل و ظاهرا خشن است، اما در واقع شخصیتی گرم و خوش برخورد دارد. او به یون بوم علاقه مند میشود و احساساتش را کاملا صادقانه و مستقیم به او ابراز میکند.
خلاصه داستان: در جهان خدایان ، خدای گلها ، نوزاد تازه بهدنیا آمدهش«جینمی» را طلسم عشق میکند تا نتواند عاشق شود و زجر و اندوه عشق را تجربه کند. او را در قطره آبی در سرزمین گلها پنهان میکند. اما قلم تقدیر [سرنوشت عشق] را رقم زده است. و این داستان روایتکننده عشق و جنون، گذشت و فداکاریست.
خلاصه داستان: داستان دربارهی رقابت بی امان میان اعضای «شیکگوپا»، بزرگترین سازمان در شهر یونگدو است. در آستانهی انتخاباتی برای تعیین رئیس بعدی، اعضای این گروه در حالی که هر کدام دنبال رویا ها و جاه طلبی های خود هستند، با رقابتی عجیب و معکوس، سعی میکنند این مقام را «به گردن هم بیندازند» و آن را به دیگری پیشنهاد کنند.
خلاصه داستان: مان سو پس از اخراج ناگهانی از شغلی که 25 سال برایش زحمت کشیده بود، در آستانه از دست دادن خانه و خانواده قرار میگیرد. او با نا امیدی تلاش میکند موقعیتی ارزشمند در شرکت «مون پیپر» به دست بیاورد، اما میداند که رقیبان دیگری هم هستند که صلاحیت مشابهی دارند. پس نقشهای میکشد: ایجاد یک شرکت جعلی و حذف رقیبانش یکی پس از دیگری.