خلاصه داستان: هیون جون بازیگری است که همیشه در نقش کارآگاه کلیشه ای دیده شده و رویای بازی در یک کمدی عاشقانه یا ملودرام را در سر دارد. او هنگام کار روی فصل پنجم سریالش، با جونگ شین، خبرنگار موفق سیاسی که به دلیل یک پرونده فساد به بخش سرگرمی منتقل شده، آشنا میشود. جونگ شین ابتدا طرفدار او میشود، اما وقتی شخصیت واقعی اش را میبیند، با ناامیدی مواجه میشود.
خلاصه داستان: چوی کانگ و کواک بیونگ نام، دو کهنه سرباز سابق نیرو های ویژه، همراه با چند همسایه معمولی در محله چانگ ری زندگی می کنند. با اینکه هیچ کدام دغدغه میهن پرستی یا صلح جهانی ندارند، اما برای دفاع از خانواده و محله شان متحد می شوند.
خلاصه داستان: در فصل دوم «حس ششم: تور شهری»، یو جه سوک و همراهانش در قالب یک تور شهری به مکانها و تجربههای مختلف میروند، اما میان آنها همیشه یک مورد «جعلی» پنهان است. وظیفه ی اعضا این است که با حس ششم خود تشخیص دهند کدام مکان یا تجربه واقعی نیست — ترکیبی از خنده، حدس و رقابت!
خلاصه داستان: از زمانی که کیم نام سو به یک شرکت بزرگ پیوست، بیوقفه برای شرکت و خانوادهاش کار کرد. در نتیجه اکنون در جایگاه مدیر بخش قرار دارد و خانهای متعلق به خودش دارد. اما او در نقطه عطف زندگیاش قرار میگیرد؛ چراکه ناگهان همه چیزهایی را که ارزشمند میدانست، از دست میدهد. در نهایت، پس از سفری طولانی، خودِ واقعیاش را کشف میکند.
خلاصه داستان: داستان دربارهی سونگ وو یون، دختری دبیرستانی با اعتماد به نفس پایین است که در خانه نادیده گرفته میشود. او به طور اتفاقی با گروه هنری «اسپیریت فینگرز» آشنا میشود و با پیوستن به آنها، با تشویق و حمایت اعضا کمکم اعتماد به نفسش رشد میکند. در این مسیر، افراد دیگری مثل نام گی جونگ نیز به خاطر آشنایی با او مسیر آیندهشان را دوباره مرور میکنند.
خلاصه داستان: هان جونگ وو، خوانندهای تازهکار با روحیهای حساس، با مشکلات زندگی روزمره دستوپنجه نرم میکند. یو چه رین، اینفلوئنسر مشهور، زندگیای رویایی در فضای مجازی دارد، اما پشت آن، واقعیت پنهان است.
خلاصه داستان: داستان گروهی از دوستان دوران کودکی را به تصویر می کشد که پس از مدت ها انتظار، راهی سفری به تایلند می شوند اما درگیر اتفاقات پرهرج و مرج و ماجراجویی های غیر منتظره می شوند.چهار مرد با شخصیت ها و مشاغل متفاوت برای تحقق رویای مشترک خود، یعنی “رفتن به تایلند و لذت بردن از سفر” که از دوران مدرسه در سر داشتند، پول پس انداز می کنند.
خلاصه داستان: داستان درمورد دختری از یه خاندان معتبره که در شونزده سالگی با مردی که تاحالا ندیده رسما ازدواج میکنه و رابطه اشون در حد اینه که هر سال روز تولدش پنجاه میلیون هدیه میگیره تاااینکه دختر بعد از ده سال تصمیم میگیره به توکیو بره و اولین بار که شوهرش رو میبینه ازش درخواست طلاق کنه اما وقتی بهم برخورد میکنن شوهرش جذب او میشه نمیخواد طلاقش بده حالا نبردی عاشقانه بین زن و شوهر شروع میشه
خلاصه داستان: ناکاماچی آسوکا به آرزوش که معلم شدن بود رسید. ولی بنا به دلایلی مجبور شد از آرزوش دست بکشه. حالا پس از چند سال با دیدن آگهی استخدام و به امید داشتن غذا و جای خواب به محل آگهی میره و استخدام میشه. خوابگاهی که برای اعضای یک گروه پسرونه به اسم “بلوم” هست. این پسرا…