خلاصه داستان: یه یینگ، یه دختر پولدار و وارث یه خانوادهی ثروتمنده، بعد از یه تصادف رانندگی و اتفاقات بزرگ تو زندگیش، حافظهشو از دست میده. اشتباهی اونو با آن نینگ، یه زن خونهدار آروم، عوضی میگیرن و مجبورش میکنن تو یه خانوادهی کاملاً غریبه زندگی کنه. اون با تکیه به حس درونی و غریزهش سعی میکنه از پس دردسرهای دور و برش بر بیاد، اما کمکم جذب هه شیاو، یه بازرس مرموز و پیچیده، میشه.
خلاصه داستان: جونگ دا هه، دختری از خانوادهای فقیر، در یک شرکت شیرینی سازی به عنوان کارمند قراردادی کار میکند و امیدوار است روزی رسمی شود. او با دو همکار نزدیک است: کانگ اون سانگ که هدفش پولدار شدن است و کیم جی سونگ که با شادی و بیخیالی زندگی میکند. در سوی دیگر، هام جی او، مدیر جوان و موفق یک تیم بزرگ، با وجود ظاهر کامل زندگیاش، خوشحال نیست. آشنایی او با دا هه باعث میشود دوباره به دنبال رویاهایش برود.
خلاصه داستان: داستان درباره رئیس جمهور تازه منتخب «هیون مین چول» است که درست پس از پیروزی انتخاباتی، از همسرش «چا سو یون» تقاضای طلاق میکند؛ زنی که قرار بود بانوی اول شود. این اتفاق آغازگر توطئه های سیاسی، کشمکش های خانوادگی و رقابت های قدرت است، در حالیکه «چا سو یون»، «هیون مین چول» و «شین هه رین» درگیر روابط پیچیده و بحرانی میشوند.
خلاصه داستان: آقای شین یک رستوران مرغ سوخاری اداره میکند. او بهعنوان «میانجی محله» شناخته میشود؛ کسی که هر وقت بین همسایهها اختلافی پیش میآید، ظاهر میشود و در حل اختلافات میانجیگری میکند. او این مشکلات را سریع و دقیق برطرف میسازد و همچنین در برابر بیعدالتی میایستد.
خلاصه داستان: در سریال چینی عشق در میان ابرها: در گردهمایی سالانه «چینگیون» در قلمرو ششگانه “هِشو”، جی بوزای — جنگجویی از اعماق “جیسینگ” با گذشتهای تاریک — موفق میشود مینگ یی، الههی سرد و شکستناپذیر نبرد را که هفت سال پیاپی سلطهگر میدان بود شکست دهد. در یک شب، جی بوزای به ستارهی درخشان و نامآور جیسینگ تبدیل میشود. در همین حال، مینگ یی که نمیخواهد هویت واقعیاش آشکار شود، چهرهاش را پنهان کرده و در لباس یک رقاصه به او نزدیک میشود. در پسِ نقابهایی که هر دو بر چهره دارند، بازی خطرناک و هیجانانگیزی از فریب و دلدادگی میانشان آغاز میشود.
خلاصه داستان: کانگ یون سو، زن خانهداری است که برای نجات شوهر بیمارش، ناخواسته وارد دنیای قاچاق مواد مخدر میشود. او با لی گیونگ، معلمی جوان و جذاب که شبها مواد به نوجوانان ثروتمند میفروشد، همراه میشود. این دو در پی یک حادثه غیرمنتظره با یکدیگر شریک شده و وارد ماجرایی پرخطر و جنایی میشوند.
خلاصه داستان: یک دیدار اتفاقی، خانواده «شن» را به شهر «یونگآن» میکشاند، جایی که با «لین یان»، قاضی شهر، آشنا میشوند. سفر آنها به داستانی خیالانگیز از طعمهای لذیذ، آیینهای محلی و عشقی غیرمنتظره تبدیل میشود.
خلاصه داستان: سوسوکه فوجیوارا نماینده جدید فروشگاه شکلات «لو سوور» و پسر یک تاجر بزرگ، به دلیل ترس از آلودگی نمیتواند دیگران را لمس کند. لی هانا شکلاتساز ماهر به دلیل ترس از نگاه مستقیم، هویت خود را مخفی میکند. این دو که هر دو با اضطرابهای خاص خود دست و پنجه نرم میکنند، از طریق عشق به شکلات با هم آشنا میشوند و رابطهای چالشبرانگیز و دلنشین را آغاز میکنند. آیرین روانشناس مشهور، به آنها کمک میکند تا بر مشکلاتشان غلبه کنند، در حالی که خود با مشکلات شخصیاش دست و پنجه نرم میکند. هیروشی، دوست قدیمی سوسوکه و صاحب بار «براش»، نقش مهمی در زندگی آنها دارد.
خلاصه داستان: داستان درباره زندگی دو دختر جوان در دهه 1980 است؛ یکی صادق و سخت کوش با آرزوهای بزرگ و دیگری پرجاذبه اما درگیر خانواده ای نابسامان. هر دو عاشق پسری ثروتمند و خوش چهره میشوند که خودش هم مشکلات روحی عمیقی دارد.
خلاصه داستان: داستان در یک خانه به سبک غربی در محله فرانسوی شانگهای جریان دارد و چندین دهه دگرگونی را در بر میگیرد. این خانه که زمانی محل زندگی خانواده «لین» بود، در دهه ۱۹۳۰ به بیمارستان زنان و زایمان تبدیل میشود و پس از تأسیس جمهوری خلق چین در دهه ۱۹۵۰ به کارخانهای تغییر کاربری میدهد. تا دهه ۱۹۹۰، این مکان به ساختمانی چندمنظوره بدل میشود؛ جایی که هر دوره، داستانهای تازهای از مردمانی که از درهای آن گذر میکنند، رقم میزند.