خلاصه داستان: داستان درمورد تنها دختر شر و شیطون و تازه وارد بخش ایه که میخواد شروعی تازه تو دبیرستان داشته باشه اما خیلی زود شوخی و اذیت های همکلاسیهای پسرش شروع میشه تا کلافه بشه و از بخش ای بره او که همه رو موتیا صدا میزنه باهاشون درگیر میشه ورفتارشون رو متقابلاً جواب میده و در این بین دوستی های غیرمنتظره ای شکل میگیره
خلاصه داستان: چهار دوست قدیمی بالاخره بعد از سال ها تاخیر راهی سفر خارجی رویایی شان می شوند، اما این سفر آرام و بی دغدغه خیلی زود به مجموعه ای از دردسرهای غیرمنتظره و ماجراهای خنده دار تبدیل می شود. در میان این اتفاقات، سفرشان شکلی تازه پیدا می کند و به تجربه ای فراموش نشدنی بدل می شود.
خلاصه داستان: در این فصل، جیمین و جانگ کوک فقط با یک چمدان 20 اینچی سفر میکنند و از سوئیس تا ویتنام ماجراجویی میکنند. این برنامه سرشار از لحظههای صمیمی، خندهدار و کاملاً خودجوش دو عضو است.
خلاصه داستان: هیون جون بازیگری است که همیشه در نقش کارآگاه کلیشه ای دیده شده و رویای بازی در یک کمدی عاشقانه یا ملودرام را در سر دارد. او هنگام کار روی فصل پنجم سریالش، با جونگ شین، خبرنگار موفق سیاسی که به دلیل یک پرونده فساد به بخش سرگرمی منتقل شده، آشنا میشود. جونگ شین ابتدا طرفدار او میشود، اما وقتی شخصیت واقعی اش را میبیند، با ناامیدی مواجه میشود.
خلاصه داستان: در اواخر دهه نود، یک ناظر مالی نخبه برای افشای فساد مالی با هویتی جعلی وارد دنیای شرکت های سرمایه گذاری میشود. روبه روی او، مدیرعاملی سرد و حسابگر قرار دارد که به اعداد بیش از احساسات ایمان دارد و گذشته ای مشترک، سرنوشت این دو را به شکلی پیچیده در هم گره میزند.
خلاصه داستان: گودال ها 100 سرآشپز مشهور و استعدادهای کشف نشده علیه یکدیگر در یک نبرد آشپزی. این نمایش با قضاوت توسط محترم Paik Jong-Won و Chef Anh Sung-Jae ، قول می دهد که درگیری نهایی مهارت های آشپزی و خلاقیت را نشان دهد.
خلاصه داستان: در این ریالتی عاشقانه، گروهی از زنان باتجربه و متمرکز بر کار را در برابر مردان جوان و عاشق پیشه قرار میدهد. آنها فقط میدانند که زنان از مردان بزرگ ترند. هدف این است که ببینند آیا میتوانند بدون توجه به سن، عشقی واقعی شکل دهند یا اینکه تفاوت سنی مانع احساساتشان خواهد شد.
خلاصه داستان: هان یون سئون (Lee Yo-Won) به عنوان بازپرس در کمیسیون حقوق بشر فعالیت میکند. مبنای فعالیت های او تنها براساس حقیقت است به همین خاطر همه فکر میکنند که او حس هم دردی با هیچکس ندارد. وی رازی در زندگی خود دارد که نمیتواند به هیچکس بگوید.
از طرفی بائه تانگ هائه (Choi Gwi-Hwa) که یک فرد پرهیزگار در حل پرونده هاست. او در گذشته یک دادستان بوده و اکنون به عنوان بازپرس به کمیسیون حقوق بشر منتقل شده است.
هان یون سو و بائه هانگ تائه در مورد همه چیز اختلاف دارند، اما آنها برای افرادی که به کمک آنها نیاز دارند بایکدیگر همکاری می کنند.