بیا تو کره

خلاصه داستان: این درام غذا محور تصور می کند که چگونه نوادگان دکتر زن معروف چوسون و نابغه ادعایی آشپزی جانگ گئوم (موضوع حکیم معروف دائه جانگ گئوم) ممکن است امروز زندگی کنند اگر برخی از استعدادهای او را به ارث ببرند...

خلاصه داستان: مردی پزشک می شود که از شیوه های پزشکی برای کشتن استفاده می کند تا از شخصی که به طرز وحشیانه ای پدرش را به قتل رسانده انتقام بگیرد.

خلاصه داستان: گیل اوه سول، کارمند یک شرکت نظافتی، با جانگ سون گیول، رئیس شرکت آشنا می شود. وقتی صحبت از تمیزی به میان می آید، این دو کاملاً متضاد هستند. سان گیول با کمک اوه سول با میسوفوبیا خود روبرو می شود و عشق پیدا می کند.

خلاصه داستان: چا وو کیونگ یک مشاور کودک، خوشبخت و باردار است. وقتی در یک تصادف رانندگی با کودکی برخورد می کند، زندگی او تغییر می کند. او با کارآگاه، کانگ جی هون، کار می کند تا یک قاتل زنجیره ای را دستگیر کند و اسرار او را کشف کند...

خلاصه داستان: شین دونگ یوب (شین دونگ یوب) یک ستاره مشهور بود، اما دیگه نیست. جونگ سانگ هون (جونگ سانگ هون) یک پدر مجرده که با عنوان یک متقلب به دیگران وام میده. ایم چونگ آ (چوی هی سو) یک مادر مجرد کره ای – چینی است. این سه نفر در “دریم دونگ” سئول زندگی میکنند و…

خلاصه داستان: یو جی چول قبلا یک بوکسور برتر بود. پس از رسیدن به کف سنگ، او تصمیم می گیرد دوباره کنترل زندگی خود را از طریق هنرهای رزمی ترکیبی به دست آورد.

خلاصه داستان: شین سویی به عنوان دانش آموز انتقالی از سئول به نونسان میره و قراره به زودی بره آمریکا اما مجبور میشه با جینهون(One) برای تهیه گلچین ادبی همکاری کنه اما با مسائل ناخواسته روبرو میشه...

خلاصه داستان: چوی میکایلا توانایی خاصی در دیدن ساعت های دیگران دارد و متوجه می شود که لی دو ها می تواند زمان ساعت حیاتی او را متوقف کند، بنابراین تصمیم می گیرد او را تعقیب کند و آنها عاشق می شوند و یک رابطه عاشقانه برقرار می کنند.

خلاصه داستان: یو سئول اوک که از زندگی به عنوان یک زن خانه دار خسته شده است، با تحقیق در مورد پرونده های کوچک با یک پلیس محلی، اشتیاق خود را به رازها دنبال می کند. او که ناخواسته در یک پرونده بزرگتر دخالت می کند، با کارآگاهی که مسئول آن است همکاری می کند تا حل کنند...

خلاصه داستان: لی یول یک شاهزاده است. او از صخره می‌افتد و نزدیک بود که توسط آدم‌کش ها بمیرد، شاهزاده حافظش را از دست می‌دهد و به مدت ۱۰۰ روز با اسم و شخصیت جدیدی زندگی می‌کند. در این ۱۰۰ روز شاهزاده با هونگ شیم سردسته گماشتگان بازرس در چوسان دیدار می‌کند.