خلاصه داستان: یونتیان هه، جوانی که تنها در کوهستان بزرگ شده درحال شکار گراز با دختری زیبارو، هان لینگشا، ملاقات میکند. این دختر از نوادگان فرقه کاشفان مقبره که طول عمر کوتاهی دارند، میباشد. لینگشا برای یافتن علت فوت والدینش و سرگشایی راز گذشته، تیانهه را با خود همسفر میکند.در این سفر آنها با دخترخوانده دادرس شویانگ، لیو منگلی که گویا با پدر تیانهه ارتباطاتی دارد که درضمن دختری جنگجو با شخصیت مهربان است؛ آشنا میشوند.
خلاصه داستان: سون وو هیول یک خون آشام نیمه انسانی است. او خیلی دوست دارد به یک انسان کامل تبدیل شود، اما تنها فرصت اینکار که هر صدسال پیش میاید را از دست می دهد. او با جون این هه که یک مهمون خونه رو اداره میکنه آشنا میشه…
خلاصه داستان: وو جین هر روز با یه بدن و چهره ی متفاوت از خواب بیدار میشه ، یه روز با فردی به نام یی سو (Han Hyo Joo) آشنا میشه و از همون لحظه ی اول عاشقش میشه.اما چطور میتونه هر روز با بدن های مختلف عشقشو ابراز کنه...
خلاصه داستان: یانگ سای وی که روز عروسیش توسط شانگ گوان ژه دزدیده میشه و چهره هاشون باهم عوض میشه و شب عروسی شانگ گوان ژه با چهره ی یانگ سای وی کشته میشه و اون فکر میکنه مردی که قرار بوده باهاش عروسی کنه قصد کشتنش رو داشته ولی بعد متوجه میشه که اون عمیقا دوساش داشته و افراد دیگه ای پشت پرده ی ماجرای این دو نفرن
خلاصه داستان: یه طراح بازی که اتفاقی درگیر فضای واقعیت مجازی که خودش طراحی کرده میشه و حالا مجبوره با مشتریش بازی کنه و این دو هر روز در حین بازی باهم مشکلات بازی رو رفع میکنن
خلاصه داستان: یک روز، هیون جون، افسر پلیسی که با مادر و دخترش زندگی می کند، پس از اصابت صاعقه به قدرتی فوق العاده دست می یابد. بعد از این اتفاق، هیون جون متوجه می شود که افراد دیگری هستند که با او شرایط مشابهی را پشت سر گذاشته اند و در موقعیت های غیرمنتظره ای درگیر می شود. آیا او میتواند موفق شود، هم به عنوان پدری که با دخترش مشکل دارد و هم به عنوان یک پلیس با یک ابرقدرت که مشتاق دستگیری یک جنایتکار شیطانی است؟