خلاصه داستان: مردی در 40 سالگی وزن زندگی را تحمل می کند. یک زن در 20 سالگی تجربیات مختلفی را پشت سر می گذارد، اما در عین حال وزن زندگی خود را نیز تحمل می کند. زن و مرد دور هم جمع می شوند تا به هم کمک کنند.
خلاصه داستان: دونگ چون بشکهای از شراب برنج را برمیدارد، وقتی متوجه میشود که حبابهای تخمیر میخواستند چیزی بگویند، او از کد مورس و زبان فارسی برای پی بردن به پیامی استفاده میکند که حقیقت جهان را آشکار میکند.
خلاصه داستان: برادران لی پس از اعلام اینکه هرگز ازدواج نخواهند کرد، خانواده خود را ناراحت کردند. وقتی بزرگترها قول می دهند به پسری که اول ازدواج می کند، آپارتمان بدهند، اوضاع تغییر می کند.
خلاصه داستان: لی یونگ کوک یک بیوه با سه فرزند است. او تصمیم می گیرد پارک دن دان را به عنوان معلم خصوصی برای بچه هایش استخدام کند و با وجود اختلاف سنی جذب او می شود. احتمالاً به این دلیل که پارک دن دن بامزه، جذاب و بامزه است...
خلاصه داستان: درام درباره دختری به نام هیو شیم است که تمام زندگی خود را وقف خانوادهاش با شخصیتی خوب کرده است و زندگی مستقلی را به دور از خانوادهای که او را به سختی میگذراند زندگی میکند.
خلاصه داستان: خلاصه داستان :
داستان چهار نفر در تلاش برای رفع امیال و آرام کردن دل شکسته هایشان. جو یون گانگ (سئو جی هی) می خواهد معلم مدرسه شود، اما نتوانست امتحان تدریس خود را قبول کند. او اکنون به عنوان معلم خصوصی کار می کند. او آرام به نظر می رسد، اما چیزی داغ در قلبش نگه می دارد. او فردی است که برای رسیدن به آنچه می خواهد دست به هر کاری می زند. جی نام چول (لی سونگ جائه) از خانواده ای فقیر می آید، اما با زنی از خانواده ای ثروتمند ازدواج کرده است. او یک تجارت را اداره می کند که در واقع متعلق به پدر شوهرش است. جی نام چول در شرکت ناتوان است. هان با دا (هنگ سو هیون) یک زن متاهل است. او به عنوان طراح جواهر کار می کند. درست قبل از ازدواجش، پدر و مادرش ورشکست شدند. او قصد داشت از عروسی خود منصرف شود، اما نامزدش او را متقاعد کرد که با او ازدواج کند. زندگی او به خاطر مادرشوهرش آسان نیست. گو چا وون (لی سانگ وو) به عنوان متخصص پوست کار می کند. او همانطور که پدر و مادرش انتظار داشتند پزشک شد و با هان بادا ازدواج کرد. او کارش را دوست ندارد و می داند که همسرش به خاطر مادرش روزهای سختی را می گذراند، اما نمی داند باید چه کار کند. برادر شوهر او جی نام چول است.
خلاصه داستان: مین سو یا سگ خود “رونی” زندگی میکند. او قصد دارد با نامزدش ازدواج کند اما موقعیتی غیرمنتظره باعث می شود تا به ناچار سگش را واگذار کند. او به همراه جین گوک سفری را برای یافتن یک سرپرست برای “رونی” آغاز می کنند…
خلاصه داستان: بک هیون وو به عنوان مدیر حقوقی گروه کوئینز کار می کند. او موفق ترین فردی است که از روستای زادگاهش یونگدوری آمده و افتخار اهالی آنجاست. او با هونگ هه این، دختر خانواده ای که گروه کوئینز را اداره می کنند، ازدواج کرده است؛ این دو زوج خیلی زود درگیر یک بحران می شوند…