خلاصه داستان: موتومیا یوری بعد از یک تصادف، وقتی به چشم بقیه نگاه میکند ذهن آنها را میخواند. این قابلیت باعث شده موتومیا بدون اینکه بخواهد احساسات واقعی مردم را بفهمد و اغلب اوقات آسیب ببیند. به همین علت او از نزدیک شدن به افراد دوری می کند و فکر میکند هیچوقت نتواند زندگی عاشقانه ای تجربه کند. تا اینکه یک روز با یون ته اوه، یک دانشجوی کره ای آشنا می شود.
خلاصه داستان: کیم او جو، وارث نسل چهارم قدیمی ترین نانوایی کره، فردی کمال گرا و منطقی است که ناخواسته درگیر ماجرای یو مری میشود. یو مری طراح عجیب و تند مزاجی است که به دنبال یک شوهر صوری میگردد تا جایزه ویژه نوعروسان که یک خانه ویلایی لوکس است را حفظ کند.
خلاصه داستان: هوسک (جونهو) دوست داشتنی اولین مرد گیسانگ در چوسان است دوره ای که زنان از ظلم و ستم رنج میبرند. هه وون (جونگ سو مین) نیز یک زن زیبا و با بینش است که در جستجوی عشقی حقیقی است…
خلاصه داستان: “هونگ نا ری” به عنوان یک مهماندار هواپیما مشغول کاره. او مادرش رو سه سال پیش از دست داده و هیچ فامیل نزدیک دیگه ای هم نداره. یک روز وقتی برای سالگرد مادرش به شهرشون برمیگرده بالای قبر مادرش یه مرد جوون رو میبینه و …
خلاصه داستان: جونگ دا هه، دختری از خانوادهای فقیر، در یک شرکت شیرینی سازی به عنوان کارمند قراردادی کار میکند و امیدوار است روزی رسمی شود. او با دو همکار نزدیک است: کانگ اون سانگ که هدفش پولدار شدن است و کیم جی سونگ که با شادی و بیخیالی زندگی میکند. در سوی دیگر، هام جی او، مدیر جوان و موفق یک تیم بزرگ، با وجود ظاهر کامل زندگیاش، خوشحال نیست. آشنایی او با دا هه باعث میشود دوباره به دنبال رویاهایش برود.
خلاصه داستان: آقای شین یک رستوران مرغ سوخاری اداره میکند. او بهعنوان «میانجی محله» شناخته میشود؛ کسی که هر وقت بین همسایهها اختلافی پیش میآید، ظاهر میشود و در حل اختلافات میانجیگری میکند. او این مشکلات را سریع و دقیق برطرف میسازد و همچنین در برابر بیعدالتی میایستد.
خلاصه داستان: یک دیدار اتفاقی، خانواده «شن» را به شهر «یونگآن» میکشاند، جایی که با «لین یان»، قاضی شهر، آشنا میشوند. سفر آنها به داستانی خیالانگیز از طعمهای لذیذ، آیینهای محلی و عشقی غیرمنتظره تبدیل میشود.
خلاصه داستان: نائو آپارتمان رویاییاش را اجاره میکند، اما وقتی متوجه میشود که آن را با اوهارا، قلب تپنده دبیرستان، به اشتراک خواهد گذاشت، همه چیز آنطور که به نظر میرسد نیست.
خلاصه داستان: سوسوکه فوجیوارا نماینده جدید فروشگاه شکلات «لو سوور» و پسر یک تاجر بزرگ، به دلیل ترس از آلودگی نمیتواند دیگران را لمس کند. لی هانا شکلاتساز ماهر به دلیل ترس از نگاه مستقیم، هویت خود را مخفی میکند. این دو که هر دو با اضطرابهای خاص خود دست و پنجه نرم میکنند، از طریق عشق به شکلات با هم آشنا میشوند و رابطهای چالشبرانگیز و دلنشین را آغاز میکنند. آیرین روانشناس مشهور، به آنها کمک میکند تا بر مشکلاتشان غلبه کنند، در حالی که خود با مشکلات شخصیاش دست و پنجه نرم میکند. هیروشی، دوست قدیمی سوسوکه و صاحب بار «براش»، نقش مهمی در زندگی آنها دارد.
خلاصه داستان: داستان درباره زندگی دو دختر جوان در دهه 1980 است؛ یکی صادق و سخت کوش با آرزوهای بزرگ و دیگری پرجاذبه اما درگیر خانواده ای نابسامان. هر دو عاشق پسری ثروتمند و خوش چهره میشوند که خودش هم مشکلات روحی عمیقی دارد.