خلاصه داستان: پس از سال ها آزار، تور به عنوان سیلا ثروتمند برای انتقام مرگ مادرش باز می گردد. دوست دوران کودکی اش مینگتا او را می شناسد و برنامه های او را پیچیده می کند.
خلاصه داستان: یک ویروس ناشناخته ناگهان شهر را فرا میگیرد و مردم یکی یکی به زامبی تبدیل میشوند. گروهی از دانشجویان مجبور میشوند در دانشگاه پناه بگیرند و برای زنده ماندن، متحد شوند. آنها نه تنها با زامبیها روبرو هستند، بلکه باید میان همکلاسیها، خیانت و ترس نیز مبارزه کنند…
خلاصه داستان: داستان درمورد دختری بیست و نه ساله است که خلاف تصورش تو بار کار میکنه و مردی از یه خونواده ثروتمند که مشاور املاکه این دو زیاد باهم جفت و جور نیستن اما مجبورن باشن چون دنبال رابطه جدی نیستن
خلاصه داستان: زمانی که جسم و روحش آزادن قلبش اسیر شده، داستان مردی که جادوی ممنوعه ای رو برای گرفتن انتقام والدینش و خواهرش یاد میگیره اما شرطش اینه که عاشق نشه چون قدرتش ضعیف میشه، ولی پسر داستان ما عاشق خواهر دشمن خونیش میشه، یعنی تهش چی میشه؟
خلاصه داستان: داستان درمورد مردیه که از طرف پدربزرگ دختری که اختلال شخصیتی داره مامور میشه برای درمانش هر پنج شخصیت این دختر رو گرفتار عشق کنه اما این وسط یکی از شخصیت ها عجیب دنبال بیرون کردن این مرد از زندگیشه
خلاصه داستان: مدرسه خانگی یک مدرسه شبانه روزی در میان جنگلی دورافتاده است. هر سه سال یکبار، مدرسه دانشآموزان جدیدی را انتخاب میکند و هر نسل بیشتر از سیزده دانشآموز را شامل نمیشود. دانش آموزان در مجموع سه سال را در مدرسه می گذرانند. این مدرسه در ظاهر برای دانش آموزان ثروتمند جذاب بنظر می رسد. با این حال، مدرسه خانگی بیشتر شبیه یک زندان است…
خلاصه داستان: پلایفون به عنوان مددکار اجتماعی کودکان و زنان فعالیت میکند که با ماوین آشنا می شود. ماوین و مادرش در حال فرار از پدری بدسرپرست هستند و امیدوارند در بنیادی که پلایفون در آن کار می کند سرپناهی پیدا کنند. مادر ماوین به صورت ناگهانی می میرد و پلایفون به تنها تکیه گاه او تبدیل می شود. پلایفون می داند عشق قابلیت گرفتن همه چیز را از او دارد و برای جلوگیری از پشیمانی، تصمیم به ترک ماوین می کند. آیا مسیرهای آنها دوباره به هم خواهد رسید؟