خلاصه داستان: هام مو اوک یک رستوران پیراشکی پرطرفدار دارد که همیشه لیست انتظار پر است. او ده ها سال از راه اندازی رستورانش ثروت زیادی به دست آورده است، اما یک چیز در زندگی او کم شده این است که تنها فرزندش، هام مون سوک، راهب شده و نوه ای نخواهد داشت. یک روز دو کودک جلوی رستوران هام مو اوک ظاهر می شوند و اصرار می کنند که نوه او هستن ...