خلاصه داستان: در یک سازمان اسرارآمیز قاتل، بزرگان بزرگ مسموم می شوند که جرقه شورشی را برمی انگیزد. سو مویو، نگهبان آنها، در حالی که با قاتلان رقیب با هدف به دست گرفتن قدرت مبارزه می کند، به دنبال یک درمانگر می گردد.
خلاصه داستان: داستان دربارهی دو دوست، اون سو و هی سو است که هر دو گذشتهای دردناک دارند. هی سو در جهنم زندگی با همسر خشنش گرفتار شده و اون سو برای نجات او تصمیم به قتل همسرش میگیرد. آنها نقشهای برای کشتنش میکشند و در این راه، مدیرعامل شرکتی به نام جین سو بک متوجه ماجرا شده و به آنها کمک میکند.
خلاصه داستان: کیم یونگ ران از خانوادهای فقیر به عنوان بادیگارد کار میکند. او با رویای یک تغییر بزرگ، با رئیس ثروتمند شرکتی که تنها چند ماهی از عمرش مانده، وارد ازدواج قراردادی میشود. او باید در طول این سه ماه هویت خود را پنهان کند و از دست کسانی که به دنبال ارثیه عظیم رئیس هستند، جان سالم به در ببرد.
خلاصه داستان: یک ویروس ناشناخته ناگهان شهر را فرا میگیرد و مردم یکی یکی به زامبی تبدیل میشوند. گروهی از دانشجویان مجبور میشوند در دانشگاه پناه بگیرند و برای زنده ماندن، متحد شوند. آنها نه تنها با زامبیها روبرو هستند، بلکه باید میان همکلاسیها، خیانت و ترس نیز مبارزه کنند…
خلاصه داستان: گو لیو سو، بنیانگذار سختگیر و کمالگرای یک برند جواهرات، بهطور تصادفی شبی را با لو شینگ چن، وارث بیخیال و خوشگذران، میگذراند. روز بعد، با ناباوری میبیند که او منشی شخصیاش شده است! از رقیب تا همکار ناخواسته، درگیری میان آن دو کمکم به احساسی ناگفته تبدیل میشود؛ جایی که استعداد و شیمی میانشان، آنها را بیش از آنچه انتظار داشتند به هم نزدیک میکند.
خلاصه داستان: در سریال چینی نوری آنسوی نیزار: زنی معمولی با زندگیای معمولی، شبی پس از مهمانی چون شوهرش یادش میرود دنبالش برود، قربانی تجاوز میشود. او از ترس قضاوت دیگران و متهم شدن، سکوت میکند. اما شوهرش متوجه رنجش میشود، دستش را میگیرد و میگوید: «بیا، به پلیس زنگ بزنیم.». این سریال داستان زنی است که با حمایت همسرش، برای عدالت میجنگد؛ راهی سخت و طولانی، اما با امیدی که در پایان دوباره میدرخشد.
.
خلاصه داستان: یه یینگ، یه دختر پولدار و وارث یه خانوادهی ثروتمنده، بعد از یه تصادف رانندگی و اتفاقات بزرگ تو زندگیش، حافظهشو از دست میده. اشتباهی اونو با آن نینگ، یه زن خونهدار آروم، عوضی میگیرن و مجبورش میکنن تو یه خانوادهی کاملاً غریبه زندگی کنه. اون با تکیه به حس درونی و غریزهش سعی میکنه از پس دردسرهای دور و برش بر بیاد، اما کمکم جذب هه شیاو، یه بازرس مرموز و پیچیده، میشه.
خلاصه داستان: جونگ دا هه، دختری از خانوادهای فقیر، در یک شرکت شیرینی سازی به عنوان کارمند قراردادی کار میکند و امیدوار است روزی رسمی شود. او با دو همکار نزدیک است: کانگ اون سانگ که هدفش پولدار شدن است و کیم جی سونگ که با شادی و بیخیالی زندگی میکند. در سوی دیگر، هام جی او، مدیر جوان و موفق یک تیم بزرگ، با وجود ظاهر کامل زندگیاش، خوشحال نیست. آشنایی او با دا هه باعث میشود دوباره به دنبال رویاهایش برود.
خلاصه داستان: داستان درباره رئیس جمهور تازه منتخب «هیون مین چول» است که درست پس از پیروزی انتخاباتی، از همسرش «چا سو یون» تقاضای طلاق میکند؛ زنی که قرار بود بانوی اول شود. این اتفاق آغازگر توطئه های سیاسی، کشمکش های خانوادگی و رقابت های قدرت است، در حالیکه «چا سو یون»، «هیون مین چول» و «شین هه رین» درگیر روابط پیچیده و بحرانی میشوند.
خلاصه داستان: آقای شین یک رستوران مرغ سوخاری اداره میکند. او بهعنوان «میانجی محله» شناخته میشود؛ کسی که هر وقت بین همسایهها اختلافی پیش میآید، ظاهر میشود و در حل اختلافات میانجیگری میکند. او این مشکلات را سریع و دقیق برطرف میسازد و همچنین در برابر بیعدالتی میایستد.