خلاصه داستان: آیا یک مرد مطلقه دلشکسته می تواند عشق ورزیدن را دوباره یاد بگیرد؟ یئو گوک دائه (جونگ یونهو) یک سرآشپز با استعداد است که قلب شکسته خود را از طلاق در پشت رفتار وقیحانه خود پنهان می کند. او یک مغازه دوسیراک (جعبه ناهار) خانگی دارد و در آنجا دسیرک میسازد.
خلاصه داستان: جانگ یون ها کوچکترین دختر یک خانواده چابل است. با وجود ثروتش، او به صورت پاره وقت در یک بازار مواد غذایی کار می کند و هویت واقعی خود را به عنوان یک وارث پنهان می کند، زیرا تنها چیزی که واقعاً می خواهد این است که مردی را پیدا کند که او را برای خودش دوست داشته باشد...
خلاصه داستان: وانگ سو شاهزاده گوریو است که سرنوشت نفرین شده ای دارد. او مجبور شد با آخرین شاهزاده باله، شین یول ازدواج کند. او با سرنوشتی به دنیا آمد که نور کشور دیگری شود. اما به خاطر این سرنوشت، او مجبور است ...
خلاصه داستان: روانشناس جنایی باهوش سعی می کند پرونده های قتلی را که به نظر می رسد با یکدیگر مرتبط هستند حل کند و چیزی باعث ایجاد خاطره ای می شود که خودش فکر می کرد برای همیشه از دست داده است.
خلاصه داستان: چا هونگ دو به شدت ناشی از اختلال اضطراب اجتماعی او سرخ می شود. او سالهاست که عاشق جانگ دو سو است، اما حتی قادر به صحبت با او نیست و اگر با او روبرو شود فرار می کند. سپس با گو یی سوک، روانی خودخواه آشنا می شود...