خلاصه داستان: داستان سریال از بیست و سومین سال سلطنت شاه یوری پسر جومونگ شروع میشود شاه یوری برای مطیع کردن قبیله ی گیسان وارد جنگی با این قبیله میشود وموفق میشود با پیروزی در این جنگ قبیله ی گیسان را مطیع خود سازد. در همین حال همسر شاه یوری پسری برای او بدنیا می آورد. فرماندهان شاه یوری بعد از اتمام جنگ به علت افزایش بیش از حد قدرت شاه یوری توطئه قتل وی را میکنند اما شاه از این توطئه جان سالم به در میبرد فرماندهان که فکر میکنند شاه یوری مرده است به قصد تصرف پایتخت گوگوریو یا همان قلعه ی گونگنا به سمت این شهر رهسپار میشوند.
سر کرده گروه شورشیان بعد از ورود به پایتخت در محاصره شاه یوری و افرادش قرار میگیرد و کشته میشود و شورش خنثی میشود. شاه یوری بعد از این اتفاق به قصد دیدن پسرش به دیدن ملکه میرود ولی متوجه میشود که ساحره پسر او را با خود به معبد برده است شاه یوری رهسپار معبد میشود ولی حرفهایی از دهان ساحره میشنود که چهار ستون بدنش را به لرزه در می آورد. ساحره به شاه یوری میگوید که پسرش با طالعی شوم بدنیا آمده است ساحره به یوری میگوید که شاهزاده تازه به دنیا آمده باعث مرگ والدین و برادران و پسر خویش میشود و در نهایت گوگوریو را که به دست جومونگ کبیر بنا نهاده شده است به سرنگونی میکشاند، ساحره به یوری میگوید که باید پسرش را بکشد تا خدایان مانع این اتفاقات شوم شوند…
خلاصه داستان: وقتی یتیم خشن و باهوش خیابانی، اوه دای سان، که زندگی خود را با کپی کردن مدهای طراح می گذراند، و نوه بی تفاوت امپراتوری مد، لی جون هی، یک روز به طور اتفاقی با هم ملاقات می کنند، این دو مرد متوجه می شوند که کاملا شبیه هم هستند و...
خلاصه داستان: در همان لحظه، هان سانگ یون جوان برای یک زندگی جدید با پدرش در استرالیا، از خانه خود در کره بیرون رانده می شود. سالها بعد، پس از بزرگ شدن در استرالیا و تکمیل تحصیلات خود در رشته حقوق در ایالات متحده، قصد دارد...
خلاصه داستان: پس از از دست دادن پدرش، نامادری گو یون سونگ او و برادر اوتیسمی اش را از خانه بیرون می کند. مدت کوتاهی پس از ربوده شدن برادرش. یون سونگ اکنون باید به دنبال برادرش بگردد و در عین حال در تلاش برای یافتن شغل باشد تا بتواند ...
خلاصه داستان: لی جانگ سوک مدتی را در بازداشتگاه نوجوانان به دلیل سرقت کیف پول از غریبه های ناآگاه گذراند. پس از خروج، او با یک عامل ورزشی به نام Nam Jae Il آشنا میشود که سعی میکند پس از سقوط هواپیمایش بهبود یابد. با هم...
خلاصه داستان: برای تبدیل شدن به یک پزشک عالی، بیش از نمرات خوب لازم است. جونگ ها یون (کیم جونگ یون) امتحان وکالت خود را با موفقیت پشت سر گذاشت، اما می خواهد از نزدیک یاد بگیرد که پزشک بودن چگونه است تا بتواند در پرونده های قصور پزشکی نماینده بیماران باشد.
خلاصه داستان: پرستاری که به دلیل نفرت از شین تاه هوان، مدیر معدن، پسر تازه متولد شده خود را با پسر تازه متولد شده لی کی چول، یک معدنچی عوض می کند، و زنجیره ای از رویدادها به راه می افتد که زندگی همه افراد درگیر را از هم می پاشد.
خلاصه داستان: بر اساس داستان کتاب مقدس دو پسر اول آدم و حوا، قابیل و هابیل درباره حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل است. لی چو این یک دکتر بسیار با استعداد است که هر چیزی را که می خواهد دارد در حالی که برادر بزرگترش سون وو...