خلاصه داستان: جو یو رین با پدری دائماً بدهکار، یاد گرفت که در محل دراز بکشد و خود را از موقعیت های دشوار رهایی بخشد، که باعث می شود سئول گونگ چان، وارث ثروتمند یک شرکت، او را برای جعل هویت پسر عموی گمشده اش استخدام کند.
خلاصه داستان: هنگامی که منگ هوی کودک بود، به طور تصادفی توسط شن یی مجروح شد و زخمی روی صورتش گذاشت و باعث اختلال هذیانی برای او شد. شن یی به دلیل سن کمش از مسئولیت فرار کرد، اما هر دوی آنها با خودشان بزرگ شدند...