خلاصه داستان: این داستان درباره “دونگفانگ هوآیژو” و “وانگچوان هونگیه” است، رهبران دو خاندان بزرگ “دونگفانگ” و “وانگچوان”. در دورانی که انسانها و شیاطین درگیر نبردی سخت هستند، آنها برای برقراری تعادل و احیای اتحاد یگانگی با یکدیگر همکاری میکنند. در هفتمین روز از هفتمین ماه، در عمارت بامبو کنار رودخانه هوآی، سرنوشتشان، همانند دو تیغهی شمشیر که هرگز از هم جدا نخواهند شد، در هم تنیده میشود. آنها زیباترین پیمان را رقم میزنند و داستانی را روایت میکنند که…