خلاصه داستان: ژوانگ هانیان که در کودکی رها شده و در روستا بزرگ شده بود، به خانوادهاش در پایتخت بازمیگردد و نظر فو یونشی، قاضیای که به دنبال همسری شایسته است، را جلب میکند. با نزدیکتر شدن آنها، هانیان در میان پیوندهای خانوادگی گرمایی تازه مییابد و رابطهشان عمیقتر میشود. ولی
خلاصه داستان: دانش آموزی که آرزو داشت روزی یک معمار شود، پس از تحمل خشونت و قلدری ها در مدرسه، مجبور به ترک تحصیل می شود. سال ها بعد او معلم مدرسه فرزند شخصی که او را اذیت می کرد، می شود تا انتقام کامل و بی رحمانه خود را بگیرد…