خلاصه داستان: کو سان یانگ شب ها کار می کند و درس می خواند تا یک افسر عمومی شود. پس از دریافت یادگاری از پدر مردهاش، مرگهای مرموزی در اطراف او اتفاق میافتد و او خود را به آرامی در حال تغییر مییابد.
خلاصه داستان: یک دیپلمات جوان وظیفه حمل پول باج را برای نجات یک دیپلمات ربوده شده در لبنان به عهده می گیرد و یک راننده تاکسی محلی به طور تصادفی درگیر این مأموریت می شود.
خلاصه داستان: خلاصه داستان: داستان سریال درباره کیونگ دا جونگ 18 ساله (Won Ji An) است. کسی که توسط والدینش به عنوان حمل کننده مواد مورد استفاده قرار می گیرد. یک روز مشکلی پیش می آید. او فرار می کند و در یک روستا پنهان می شود. در آنجا او با گونگ یون تاک (Yoon Chan Young) و دوستانش آشنا می شود…
خلاصه داستان: ده سال پیش، گو یونا به خاطر دروغ های سه دوست خود، مرتکب قتل می شود و سپس به آمریکا فرار می کند. اکنون او زندگی خود را دارد اما وقتی دخترش ناپدید می شود به کره بازمیگردد و با سه دوست سابقش روبرو می شود…
خلاصه داستان: سریال داستان انتقام گروهی از افراد از جمله تاجر پول اون یونگ، را دنبال می کند که از سکوت در برابر فساد افراد قدرتمند خودداری و به مبارزه با کارتلی که با قانون دست به یکی میکند، می روند…
خلاصه داستان: هان یی جو توسط هان جین وونگ و لی جونگ هه به سرپرستی گرفته شد. با این حال، پدر و مادر و خواهر کوچکترش هان یو را دوستش ندارند. او همیشه از خانواده اش جدا بود. اکنون هان یی جو با جونگ سه هیوک ازدواج کرده است. او متوجه می شود که شوهرش دوستش ندارد و به خواهرش علاقه دارد. در همان روز هان یی جو تصادف می کند و می میرد. وقتی از خواب بیدار می شود، خودش را در زمان نامزدی می بیند. او برای تغییر سرنوشت و انتقام گرفتن از خانواده اش، نامزدی خود را با جونگ سه هیوک قطع می کند و …
خلاصه داستان: خلاصه داستان: یو یی هوا به عنوان یک زن خانه دار زندگی راحتی دارد. اما شوهرش نسبت به او بی تفاوت بوده و این وضعیت برایش خسته کننده شده. او شروع به کار در یک بانک می کند اعتماد به نفس خود را دوباره بدست می آورد. اما وقتی تصمیم میگیرد که پول مشتریانش را بدزد، زندگی او در یک مسیر بی برگشت قرار می گیرد…
خلاصه داستان: جانگ بیونگ ته دانش آموز دبیرستانی است که همیشه در مدرسه مورد قلدری قرار می گیرد. یک شب خانواده او به طور ناگهانی به شهر دیگری نقل مکان میکنند. در این زمان شایعه ای در میان دانش آموزان مدرسه جدید او پخش می شود. شایعه ای که گفته می شود بهترین مبارز پسر ملقب به ببر سفید به مدرسه آنها منتقل می شود. در اولین روز جانگ بیونگ ته در مدرسه جدیدش، همه او را با ببر سفید اشتباه می گیرند و…