خلاصه داستان: بای شو، کوچکترین دختر عمارت ژنرال، عهد کرد که با پرورش جاودانگی دِین خود را ادا کند. در مسیر جستجوی جاودانگی، بهطور غیرمنتظرهای خدای قدرتمند شیاطین، فان یوئه، را نجات داد. آنها که در ابتدا غریبه بودند، کمکم از رابطهای بر پایه فریبکاری متقابل به احساسی واقعی رسیدند و در نهایت هر دو عاشق یکدیگر شدند. با وجود موانع فراوان، عشقشان به اندازهای قوی بود که تمام محدودیتها را پشت سر گذاشته و سرانجام توانستند یکدیگر را بهراستی در آغوش بگیرند
خلاصه داستان: گونگ سان لی دختر بزرگ و شاگرد فرمانده گونگ سان یو است. وقتی که جوان بود بینگ ژنگ را نجات داد، و با او ازدواج کرد. وقتی سربازهای چینی به آنها حمله کردند درحالی که از بانو لی محافظت میکردند مسموم شدند، بانو لی برای به دست آوردن پادزهر برای جینگ کی موافقت کرد با یین ژنگ ازدواج کند و ...
خلاصه داستان: شاهزاده لی چنگ یین و پرنسس شیائوفنگ که نمی توانند عشق گذشته خود را به یکدیگر به یاد بیاورند، در یک ازدواج سیاسی و دسیسه ، دوباره به هم می رسند.
خلاصه داستان: در دوره سونگ سلسله های جنوبی چین می گذرد. نگهبان لیو یی کانگ، ارباب پنگ چنگ، عاشق شن لی-گه می شود. آنها با هم ازدواج می کنند و از مقامات خیانتکار دربار تحقیق می کنند.
خلاصه داستان: دختر یک تاجر که خانواده اش را طلاق می دهد، یک تجارت گل صد تومانی را با وزیر جیانگ چانگ یانگ راه اندازی می کند. در میان آشفتگیهای سیاسی، او پناهگاههایی برای زنان ایجاد میکند، از خدمات جیانگ حمایت میکند و آنها رابطهای عاشقانه برقرار میکنند.
خلاصه داستان: بک کانگ هیوک جراح نابغهای است که تیم ویژهی فوریتهای پزشکی را در بیمارستان دانشگاهی رهبری میکند. او با وجود شخصیت سرسخت و جسورش، این تیم را از حالت بیتحرکی به گروهی فعال و کارآمد تبدیل میکند که مستقیما در میدان عمل حاضر شده و جان انسانها را نجات میدهند. اعضای تیم او شامل یانگ جه وون، پرستار چون جانگ می، و رزیدنت بیهوشی پارک کیونگ وون هستند. با اینکه این تیم بیماران زیادی را نجات میدهد، اما فعالیتهایشان بیمارستان را با مشکلات مالی مواجه میکند.
خلاصه داستان: دو شرکت سرگرمی تو چین که بعد از جدایی یه زوج استعدادیاب موفق باز شدن و هردو به شدت باهم رقابت دارن محوریت داستان حول محور ایدل خواننده معروف ژنگ بو ژو و مدیر برنامه جدیدش ژن ژن میگرده که با کمک هم مسیر ترقی رو طی میکنن