***
» سرور اپلودبوی UploadBoy «
The.Package.E01.mkv – 201.3 MB
The.Package.E02.mkv – 201.6 MB
The.Package.E03.mkv – 201.7 MB
The.Package.E04.mkv – 201.0 MB
The.Package.E05.mkv – 210.9 MB
The.Package.E06.mkv – 201.3 MB
The.Package.E07.mkv – 213.2 MB
The.Package.E08.mkv – 208.8 MB
The.Package.E09.mkv – 210.0 MB
The.Package.E10
The.Package.E11
The.Package.E12.END
**
❤️ با لینک مستقیم (VIP) ❤️
ـــــــ
دانلود کامل زیرنویس سریال The Package 2017
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درمورد ۷نفر که در تور ۱۰روزه فرانسه شرکت میکنن. شخصیتای اصلی، ۷ گردشگر و راهنمای تور هستن. در طول سفر، با همه، گذشتهشون و دلیل اومدنشون به این سفر آشنا میشیم.
بنظرم یکی از مهمترین درسهایی که از این درام میتونیم بگیریم، قضاوت نکردن کسی از ظاهره. با جمع شدن بعنوان یک گروه توی این تور، معلوم میشه اونطور که بنظر میرسید نیستن~
🔶حالا شخصیتهای اصلی رو به اختصار معرفی میکنم و عمیقتر به داستانهای مربوط بهشون.
اول، راهنمای تور، یون سوسو:
او از زمانیکه با همسرش برای ازدواج به پاریس آمده بود، در پاریس زندگی میکرد؛ اما اتفاقاتی افتاد و شوهرش او را رها کرد. او با خانوادهاش در خانه خوب نبود، بنابراین تصمیم گرفت در فرانسه بماند و اکنون بعنوان راهنمای تور برای گردشگران کرهای کار میکند.
ما به قهرمانهای زنِ بیشتری مثل سوسو نیاز داریم که به عشق اعتقاد دارند، اما بشدت مستقل هستند. سوسو در تمام زندگی یک بخشنده بود، راهنمای تور بود و برادرش را پوشش میداد. او به خاطر مردی که از او طلاق گرفت به فرانسه نقلمکان کرد. او همیشه افراد دیگر را دنبال میکرد، اما هرگز کاری برای خودش انجام نداد؛ بنابراین او در فرانسه ماند، همه فکر میکنند به این دلیل است که از بازگشت به خانه خجالت میکِشد، اما این تمام حقیقت نیست. او دوست دارد در فرانسه زندگی کند، دلش برای کُره تنگ شده اما نمیخواهد به خانه برگردد.
او با مارو ملاقات میکند، اوقات خوشی میگذراند، شروع به فکر کردن میکند که آیا این همان شخصی است که قرار است با او باشد؟ اما درعین حال او پس از ملاقات با مارو، مشتاق بازگشت به خانه نیست!
سان مارو:
تنها مسافر گروه که به تنهایی سفر میکند. او در این سفر با دوست دخترش برنامهریزی کرده بود تا باهم بیایند اما یک مشکل بین آنها ایجاد و دوست دخترش در فرودگاه حاضر نشد، بنابراین خودش رفت.
همه این کلیشه را میدانند”چرا جوانان شغل خود را رها میکنند تا به دنیا سفر کنند؟ آنها هیچی نمیدانند و باید فقط به شغل خود میچسبیدند”
او به تعطیلات میرود، فرهنگها را میبیند، عاشق فلانی میشود و با او ارتباط برقرار میکند، اما در درون خود و رابطه زودگذرش، میفهمد که چرا سوسو در فرانسه ماند با وجود اینکه طلاق گرفته.
کیونگ جه و سوران:
آنها بنظر میرسد مشکلاتی در روابط خود دارند. دوست پسری که به تازگی در یک تجارت سرمایه گذاری کرده است و دائماً با سرمایهگذار خود تماس میگیرد. سوران با صحبت درمورد افراد دیگر، احساس پوچی را در رابطه خود بیان میکند، خرید کردن را بسیار دوست دارد و سوء هاضمه دارد که باعث میشود زیاد به دستشویی برود..
این یک مورد رایج است. شما با کسی رابطه دارید، او را دوست دارید، همهچیز خوب است؛ اما پس از چندسال، فشار دوستان و خانواده خود را احساس میکنید که “چه زمانی ازدواج میکنید؟” این سوال سختی است زیرا پس از ۷ سال، قابل درک است که رابطه شما ممکن است مثل قبل نباشد.
سوران به عشق نیاز داشت و زمانی که کیونگجه کار را در اولویت قرار میداد احساس بیرحمی میکرد. کل زندگی سوران، نه فقط رابطه، درحال عادی شدن بود. خود را با دیگران مقایسه میکرد، میخواست زندگی مجللی داشته باشد و آنها چیزهایی بودند که او قطعا نمیخواست، اما باعث میشد احساس کند هنوز آن را به دست نیاورده.
گاب سو و بوک جا:
بنظر میرسید که رابطه تیره داشتند. شوهرش یک مرد محافظهکار است، از خدمات و زمانانتظار شکایت میکند، همه مکانهای فرانسه را با مکانهای کُره مقایسه میکند و غذاهای کرهای را بر همهچیز ترجیح میدهد. همسر ملایمش مدام به او میگوید که سروصدا نکن و بجای او مدام عذرخواهی میکند. مرد با صدای بلند و نفرتانگیز، همیشه جمله “چرا این کارو کردی”
را میگوید و باعث میشود همسرش فکر کند درحال اشتباه کردن است. او هیچ درایتی ندارد و نمیداند چگونه احساسات خود را بیان کند.
یون سونگ و نا هیون:
در ابتدا حال و هوای اسرارآمیزی ایجاد میکنند زیرا به صراحت نمیدانیم که پدر و دختر هستند!! پدر کاملاً شوخ بنظر میرسد، او هرچه دخترش بخواهد به او میدهد. بنظر میرسد این دختر بیشتر در دنیای خودش گرفتار شده و عکس و فیلم زیادی گرفته و آنها را در رسانههای اجتماعی منتشر میکند.
همه فکر میکنند اتفاق مشکوکی درحال رخ دادن است. از آنجا که آنها رابطه خود را با یکدیگر روشن نمیکنند، همه به نوعی تصور میکنند که او شوگر است یا درحال خیانت کردن، چون یونسونگ گهگاه با زنی بسیار زیبا صحبت میکند، گویی او همسرش است. برای ایجاد سوء تفاهم بزرگتر، ما زن را در پشت تلفن با مرد دیگری میبینیم که او هم درحال خیانت به شوهرش است.
و پایان؛
یه داستان صمیمانه، شفابخش، گرم و خوشساخت. داستان باعث میشه لبخند بزنی، گریه کنی و بخندی. منظرههای نفسگیر باعث میشن که ماهم در کنار اونا سفر کنیم. صدا و موسیقیهای قشنگ و عاشقانهای که قلب رو به لرزه در میاره.. و در پایانِ سریال که همگی غمگین میشیم؛ چون انگار ماهم سفرمون تموم شد و باید از اکیپ جدا بشیم🥲🤌🏻
زوج قشنگمون با چشمها و لبخندی بهپهنای صورت.. احساسم این بود که بیشتر از هروقت دیگهای با هم یکی شدن و درعین حال هردو دارن به ندای قلبهاشون گوش میدن💘>
^^البته باید فصل دوم میداشت یا ۱۴قسمت که ببینیم:
سو سو چیکار میکنه دوباره؟ آیا بوکجا از سرطان نجات پیدا میکنه؟ آیا این زوج ۷ساله ازدواج میکنن؟ آیا اون پدر ازدواج میکنه و دخترش کارگردان میشه؟ آیا مارو مشکلاتشو با شرکت حل میکنه و مردم آفریقا رو از داروهای آزمایش نشده نجات میده؟!..🤷🏻♀️
از ماندنت نوشتم، کتاب شد. نماندی، نماندنت گرچه قسمت است، دستم به قلم نمیرود 🙂