خلاصه داستان: گونگ سان لی دختر بزرگ و شاگرد فرمانده گونگ سان یو است. وقتی که جوان بود بینگ ژنگ را نجات داد، و با او ازدواج کرد. وقتی سربازهای چینی به آنها حمله کردند درحالی که از بانو لی محافظت میکردند مسموم شدند، بانو لی برای به دست آوردن پادزهر برای جینگ کی موافقت کرد با یین ژنگ ازدواج کند و ...