دانلود سریال When the Phone Rings 2024 (2024–)

اسپویل
به نظرتون چی گف بهش که سر به بیایون گذاشت؟

دوستانی که گیج شدید و میگید یک تیکه هایی‌ و نفهمیدید این کامنت و وقت بزارین حتما بخونین که بفهمید چیشد

کلا از اول ماجرا داستان و براتون میگم که بفهمین چون تو سریال هی کامبک خورد هی تیکه تیکه پازل ها پیدا شد بخاطر همینه که گیج شدین.
خب دوستان ببینین بک سا اون اصلی( همون چشم دو رنگ مغز شلغمیه)از اول ردی مدی و روانی بدنیا میاد که اگر یادتون باشه بابابزرگه بغل دریاچه برگشت گفت‌ که اول ماهی و گربه بود حالا کارش رسیده به این که آدم بکشه.
خب از از بک سا اون اصلی

از اونور این پرورشگاهه بوده که سونبه ام توش بودهیه مدت. توی این پرورشگاه بچه های دیگه ایی ام هم دوره با سونبه بودن که همبازی هاشم بودن. توی همون موقع ها چهار تا از این بچه ها گم میشن و هیچوقت سرنوشتشون مشخص نمیشه و زیاد پیگیری نمیکنن خب؟ یکی از این بچه ها کی بوده؟ داداش دوقلو دوجه بوده( داداش دوقلو و قل بزرگ منشی بک سا اون بوده)دوجه و سونبه از این ماجرا مفقود شدن بچه ها آزرده میشن و می‌افتن پی ماجرا که این بچه ها چیشدن کجا شدن؟ سونبه تصمیم میگیره که یه مستند درست کنه و کل مردم داستان اینا و بشنون و حتی از خود مردم ام توی لایو هاش کمک می‌گرفت که بتونه معمای گم شدن این بچه ها و پیدا کنه. دوجه هم که از راه انتقام وارد میشه که به اشتباه ام وارد میشه چون بک سا اون اصلی گولش میزنه و میفهمه این قل یکی از اون بچه هاس و دوجه تمام مدت فکر میکرده که شوهر جذابمون بک سا اون اصلیه( که توی قسمت ده که زخمی شده بود با توجه به حرفاش میفهمین)

این وسط خیلی هاتون گفتین که اون چهارتا بچه چیچیه ماجراشون این وسط؟
ماجرا از این قراره که بک سا اون اصلی وقتی اول میزنه ماهی میکشه بعد گربه میکشه میبینه بهش حال نمیده. چیکار میکنه؟ میره آدم میکشه. این آدما کی بودن؟ بچه های پروشگاه بودن که یواشکی توی این خونه خانواده بک می اومدن( خونه خانواده بک همونجاییه که سونبه یوری و برد اونجا بعدش هی جو ام برد اونجا بعدش خود بک سا اون ام رفت اونجا که اگه یادتون باشه سونبه گفتش که ما یواشکی می اومدیم توی این خونه هه)این خونه هه کجا بوده؟ جایی بوده که خانواده بک، بک سا اون اصلی و اونجا پنهان کرده بودن که کسی نبینه این تو کله اش به جا مغز شلغم داره. که مامانه مجبور بوده بچه هرو توی زیرزمین زندانی کنه. بچه هم اونجا رد میده میزنه دونه دونه بچه های پروشگاه و که میومدن یواشکی اونجا و به قتل میرسونده و از اونورم بابابزرگه جنازه های بچه ها و میکرده تو گونی می‌برده می‌داده به اون مرد ماهیگیره( همونی که یه مدت شوهر جذاب ما و بزرگ میکرده)اونم جنازه ها و می‌برده یه جا دفن میکرده که کسی نفهمه سا اون اصلی اونا و کشته.

بعدش بابابزرگه سر این قتل ها توسط نوه اش عصبی میشه و میبینه این آدم بشو نیست پس میره توی دریاچه خفه اش میکنه که بکشتش و وقتیم که به اصطلاح فکر کرد کشتدش میاد شوهر جیگر ما و میگیره به زور و جا میزنه به جای نوه اش و میگه این نوه منه و غافل از اینکه خبر نداشته نوه اش زنده بوده ولی فراموشی گرفته بوده. بعدش که یک سال پیش بابابزرگه فوت میکنه. نوه روانیه( یک سا اون اصلی)توی اخبار عکس بابابزرگه و میبینه و زارت همه چیو یادش میاد و به فکر انتقام میافته و ادامه ماجرا

اگر باز جاییش براتون مبهم بود بگید که بگم بهتون😂🤦🏻‍♀️❤️