خلاصه داستان: زنی هست که دزدی میکنه به خاطر کمک به مردم و شاهزاده ای که با کارآگاهی اونُ پیدا میکنه، بدون اینکه بشناستش و روحشون با هم عوض میشه و مجبور به محافظت از هم میشن.
خلاصه داستان: در اوایل دوران جمهوری چین، پلیسی به نام آ لای توسط زنی مرموز به نام لو نا نجات پیدا میکند، اما او به کما میرود. آ لای با استفاده از کتابهای مصور او، معماهای مختلفی را حل کرده و سرنخهایی از گذشتهاش کشف میکند، درحالیکه با خطرات فزایندهای که به دنبال موفقیت جدیدش پدیدار میشوند، روبهرو میشود.
خلاصه داستان: هوا فوشِنگ جوانی سادهدل و عاشق طبابت است. او روشهای غیرمعمولی برای درمان به کار میبرد که باعث میشود مردم شهر هم دوستش داشته باشند و هم از او بترسند. پس از مرگ بایئی، او به اشتباه متهم به قتل میشود. نشانههایی که استادش بر جا گذاشته، به «کتاب مقدس» مرموزی اشاره دارد. همزمان، وِن جُو — دختر حاکم شهر لیانگژو — و گو تِیان، وارث یک خاندان هنرمند، نیز وارد این ماجرا میشوند. این سه نفر با هم راهی لیانگژو میشوند تا حقیقت را کشف کنند.
خلاصه داستان: در سلسله کین باستان، امپراتور کین شی هوانگ یک ارتش مخفی به نام "ارتش درهم" را اعزام کرد تا راز جاودانگی را کشف کند. با گذشت زمان، اکتشاف و یافته های ارتش ناپدید شد و ماموریت و سرنوشت آنها در بسیاری از موارد پنهان شد.
خلاصه داستان: چوی کانگ و کواک بیونگ نام، دو کهنه سرباز سابق نیرو های ویژه، همراه با چند همسایه معمولی در محله چانگ ری زندگی می کنند. با اینکه هیچ کدام دغدغه میهن پرستی یا صلح جهانی ندارند، اما برای دفاع از خانواده و محله شان متحد می شوند.
خلاصه داستان: داستان دربارهی سه زن 41 ساله است که هر کدام با چالش های زندگی خود رو به رو هستند: چو نا جونگ، خانهداری که میخواهد دوباره به دنیای کار بازگردد؛ کو جو یونگ، زنی موفق که در ازدواج سرد و بی احساسش رنج می برد؛ و لی ایل ری، زنی مجرد و موفق در دنیای مد که هنوز آرزوی ازدواج دارد.
خلاصه داستان: در فصل دوم «حس ششم: تور شهری»، یو جه سوک و همراهانش در قالب یک تور شهری به مکانها و تجربههای مختلف میروند، اما میان آنها همیشه یک مورد «جعلی» پنهان است. وظیفه ی اعضا این است که با حس ششم خود تشخیص دهند کدام مکان یا تجربه واقعی نیست — ترکیبی از خنده، حدس و رقابت!
خلاصه داستان: یک قاضی موفق و مشهور پس از حادثهای غیر منتظره از شغلش استعفا میدهد و به عنوان وکیل در سازمانی غیرانتفاعی مشغول میشود. او در کنار همکار ایده آل گرایش، تلاش میکند با استفاده از پول شرکت های بزرگ، از قربانیان بیدفاع حمایت کند و عدالت واقعی را برقرار سازد.
خلاصه داستان: عاشقانه بین مرد و زنه که نخستین بار در ۲۰ سالگی همو ملاقات کردن ولی مسیرشون به جدایی ختم شده ولی بلاخره بعد از مدت ها همو به طور غیر منتظره ملاقات میکنن و اتفاقات عاشقانه و خنده داری براشون میوفته.
خلاصه داستان: زمانی که جین سن در زندگیاش به نقطه پایینی میرسد، از وو لی، پسر روستایی که زمانی از او حمایت میکرد، تماسی دریافت میکند. روحیه اتکا به خود وو لی، جین سن را به حرکت در می آورد و او را وادار می کند تا وو لی را که در شرف ترک تحصیل است، بیاورد...