خلاصه داستان: یک داستان عاشقانه حول محور دو دوست دوران کودکی، لینگ چائو و شیائو تو، که به دوران جوانی سفر میکنند و تجربه های غمگین و شادی را با هم به اشتراک می گذارند.
خلاصه داستان: در سریال های تلویزیونی ، لی هونگی نقش نوجوان مرموز Shenmu را که متعلق به خانواده Hermit است ، ایفا می کند. وی نسل ها در حال مطالعه پزشکی بوده است. پزشکان جوان او در حال چرخش کامل بوده اند و افراد Shenmu زیاد نیستند ...
خلاصه داستان: دایکیچی (ماتسویاما کنیچی) متوجه میشود که پدربزرگ تازه درگذشته وی دارای یک دختر ولی با مادری ناشناس است. نام این دختر رین (آشیدا مانا) است و فقط 6 سال دارد. در خانواده دایکیچی هیچکس نمیخواهد که اون دختر بخشی از خانواده باشد ولی خود دایکیچی که از نگرش خانواده اش آزرده است، تصمیم می گیرد که رین را به تنهایی بزرگ کند و …
خلاصه داستان: “اُ دای سو” مرد میانسالیست که در یک روز بارانی ربوده می شود و در مکانی به مدت 15 سال زندانی می شود.پس از آزاد شدن تصمیم می گیرد که دلیل ربوده شدنش را کشف کند و از شخصی که اینکار را کرده است انتقام بگیرد
خلاصه داستان: پنج دوست دوران کودکی، که همگی در سال 1988 در یک محله سانگموندونگ سئول زندگی میکنند، به یکدیگر تکیه میکنند تا از دوران چالشبرانگیز نوجوانی خود جان سالم به در ببرند و مسیری را برای آینده خود تعیین کنند.
خلاصه داستان: جین او، یک دانشآموز دبیرستانی، به همراه دوستانش درگیر دوران بلوغ است. همه آنها به سون آه، دختر باهوش و زیبای دبیرستان علاقه دارند. با وجود تفاوتهای زیاد، جین او و سون آه جذب یکدیگر میشوند و رابطهای میانشان شکل میگیرد.
خلاصه داستان: فیلم داستان کورودا نوزومی، یک دختر دبیرستانی خجالتی و کم حرف را روایت می کند که نامه عاشقانه ای را از ستویاما جون، پسر محبوب مدرسه پیدا می کند. اگرچه او از این توجه خجالت می کشد و نمی داند چگونه پاسخ دهد ، اما تصمیم می گیرد با او از طریق یک دفترچه خاطرات مخفی ارتباط برقرار کند و …
خلاصه داستان: لو لی عاشق یک برنامه نویس نابغه به نام جیانگ ییچنگ میشود. به همین دلیل لو لی مدرسه و رشته ای که قبلا جیانگ ییچنگ رفته بود رو به امید اینکه روزی در شرکت جیانگ ییچنگ کار کنه انتخاب میکنه. او با الگو برداری از جیانگ ییچنگ نمرات خوبی در رشته حسابداری کسب میکنه و پس از فارغ التحصیلی با وحود اینکه میدانسته شرکت جیانگ ییچنگ زن ها رو استخدام نمیکنه تصمیم می گیره که خودشو به عنوان یک مرد مبدل کنه و وارد شرکت بشه و …
خلاصه داستان: داستان در سلسله تانگ اتفاق می افتد. قهرمان ما آخرین عضو بازمانده از خانواده ژنرال لین گوانگ یوان است که تمام خانواده توسط شی هوو، ژنرال ارشد، بی رحمانه، به قتل رسیدند. پسر کوچک (آینده چن فی یو) دختر جوان بی جانی را به نام (سونگ یی رن) پیدا میکند و آنها خانواده ی یکدیگر می شنوند. آنها با هویتی دیگر به شهر وی می روند و بعدها وارد اردوگاه نظامی می شوند. بعد از گذشت هشت سال، آنها ماموریت پیدا میکنند تا یک مهمان نجیب زاده را به چانگ آن برگردانند. او چهارمین شاهزاده خانم تانگ است که مجبور به یک ازدواج سیاسی با رهبر یک قبیله برای برقراری صلح شده بود. شوهرش مرده و اکنون او باید به قصر بازگردد. این فرصتی است برای قهرمان ما تا شایستگی اش را به شاهزاده خانم نشان دهد و وارد آکادمی معروف تانگ شود تا بتواند با نخبگان آموزش ببیند، زیرا او باید انتقام خانواده اش را بگیرد!